در مسیرناکجا آباد

مینویسیم تا بدونیم هستیم...
در مسیرناکجا آباد

چه به بازی ادامه بدی،چه بازی ادامه ندی..جهان به بازی خودش ادامه میده،توقفی وجود نداره،پس فکر کنم بهتره سعی کنی بهترین بازیت بکنی و بهترین نمایشت به اجرا بزاری،به جای این که مدام وقتت به غرزدن و کثافت کاری تلف کنی.

بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

پدر و پسر

چهارشنبه, ۲ بهمن ۱۳۹۲، ۰۸:۳۱ ب.ظ
پنجشنبه سوم بهمن ۱۳۹۲ . 19:51تیکه ای از نوشته " پدر"  که امیدوارم روزی به شکل یک فیلمنامه کامل درش بیارم،البته وحی منزل نیست که دقیقا در آینده هم همین باشه،ولی فعلا که دوس دارم یک همچین محتوایی داشته یاشه :)

(پسر در اوایل جوانی و پدر در اوایل چهل سالگی)

پسر:دروازه کمال کجاست بابا؟

پدر: جایی که شعارها به حقیقت می پیوندن پسرم

............

(پسر در خردسالی و پدر نزدیک به 30 سالگی)

پسر:بابایی میای باهم نقاشی بکشیم؟

پدر: خسته ام پسرم بزار بعدا

پسر :بیا بابایی...حالا که مامان رفته پیش خدا واسمون سوغاتی بیاره و نیست که مث وقتایی که از سر کارمیومدی سرت میزاشتی رو پاهاش و میخوابیدی ،حالا بیا سرت بزار روپاهای من،پاهام کوچولوئه ولی انقدر هست که سرت روشون جاش بشه بابایی

پدر: مرسی پسرم،اما پاهات درد میگیره قتدعسلم

پسر:نه بابایی سرت بزار،همیشه دوس داشتم یک بار سرت به جای پاهای مامان بزاری رو پاهای من..بزار دیگه بابایی

پدر:الهی قربون دل مهربونت بشم،باشه میزارم پسرم ولی یکم

پسر: ااا بابایی چندتا موی سفید تو موهاته داری.....

راستی بابایی تو نمیخوای مث بابای مسعود زن بگیری؟

من که زن دارم پسرم،مامان تو زنم دیگه،مگه عکسش رو دیوار نمیبینی؟

..........

(پسر  دوران دبستان و پدر اوابل 30 سالگی)

مهرداد:آخی...تو مامان نداری؟

پسر: چرا مامان دارم،اواناهاش عکسش رو دیواره،اون مامانمه،همیشه بهم لبخند میزنه،خیلی دوسش دارم

مهرداد:اون که مرده که

پسر:نه نمرده،فقط شماها نمیبیننش


پدر - پینکی

..........................

متن و ترجمه فارسی اهنگ Father And Sun اثری برجسته از کت استیونس(یوسف اسلام)

لینک دانلود آهنگ(همین پایین قرمزه :دی)

این


Father

(قسمتی که پدر روبه پسرش صحبت می کنه)

It's not time to make a change

                 اون زمانی نیست که بخوای تغییری ایجاد کنی                                 

Just relax, take it easy

فقط آروم باش و سخت نگیر

You're still young, that's your fault

تو هنوز جوانی و البته فرصت برای اشتباه داری

There's so much you have to know

خیلی چیزا وجود داره که باید بدست بیاری و بدونی

Find a girl, settle down

دختری پیدا کن که کنارت بمونه

If you want you can marry

اگر بخوای میتونی باهاش ازدواج کنی

Look at me, I am old, but I'm happy

به من نگاه کن پسرم،من پیرم اما خوشحالم


I was once like you are now, and I know that it's not easy

منم یک روز مث الان تو بودم و می دونم اون اصلا آسون نیست

To be calm when you've found something going on

موقعی که تا اندازه ای ادامه میدی و چیزهایی بدست میاری،این تورو اروم میکنه

But take your time, think a lot

اما زمانت گرفته میشه،فکر میکنم خیلی زیاد

Why, think of everything you've got

در اون حد که فکر میکنی همه چیزت گرفته شده

For you will still be here tomorrow, but your dreams may not

برای تو هنوز فردا وجود داره،اما بدون رویاهات


Son

(حالا قسمتی که پسر رو به پدرش صحبت میکنه)

How can I try to explain, when I do he turns away again

چگونه بتونم سعی کنم و توضیحش بدم،وقتی که هربار بخوام شروعش کنم باز برمی گردم سرجای اولم

It's always been the same, same old story

اون همیشه همونطور بوده،همون داستان قدیمی

From the moment I could talk I was ordered to listen

همیشه از لحظه ای که میتونستم حرف بزنم سفارش داده شدم که فقط گوش بدم

Now there's a way and I know that I have to go away

اکنون اونجا یک راه است  و من میدونم که باید از اون راه خارج بشم

I know I have to go

من میدونم که باید برم


Father

(در این قسمت پدرو پسر باهم صحبت می کنند..ابتدا پدر حرف میزنه)

It's not time to make a change

اون زمانی نیست که بخوای تغییری ایجاد کنی    

Just sit down, take it slowly

فقط بشین و آروم باش

You're still young, that's your fault

تو هنوز جوانی و البته فرصت برای اشتباه داری

There's so much you have to go through

اونجا جایی که خیلی زیاد مجبوری از طریقش بری

Find a girl, settle down

دختری پیدا کن که کنارت بمونه

If you want you can marry

اگر بخوای میتونی باهاش ازدواج کنی

Look at me, I am old, but I'm happy

به من نگاه کن پسرم،من پیرم اما خوشحالم


(و حالا پسر رو به پدر حرف میزنه)

(این دوخط  پایینی به صورت زیر صدا  تو آهنگ خونده میشه و پسر خطاب به پدر میگه)

Son, away away away, I know I have to

رفتن رفتن رفتن،من میدونم که مجبورم

Make this decision alone, no son

که تصمیمی بگیرم که باید تنهایی گرفته بشه

All the times that I cried, keeping all the things I knew inside

در تمام وقتی هایی که من گریه کردم،حفظ کردم همه چیزهایی که از درون بدست آورده بودم

It's hard, but it's harder to ignore it

اون سخته،اما سخت تر از اون وقتیه که نادیده گرفته بشی

If they were right, I'd agree, but it's them you know not me

اگر اونها درست بوده باشند،موفق خواهند بود،اما اون چیزی که تو میخوای من نیستم

Now there's a way and I know that I have to go away

اکنون اونجا یک راه است  و من میدونم که باید از اون راه خارج بشم

I know I have to go

من میدونم که باید برم

(این دوخط  پایینی به صورت زیر صدا  تو آهنگ خونده میشه و پدر خطاب به پسر میگه)

Father, stay stay stay, why must you go and

بمان بمان بمان،چرا تو باید بری

Make this decision alone?

و چرا باید این تصمیم تنها بگیری؟

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۱/۰۲
پیمان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">