در مسیرناکجا آباد

مینویسیم تا بدونیم هستیم...
در مسیرناکجا آباد

چه به بازی ادامه بدی،چه بازی ادامه ندی..جهان به بازی خودش ادامه میده،توقفی وجود نداره،پس فکر کنم بهتره سعی کنی بهترین بازیت بکنی و بهترین نمایشت به اجرا بزاری،به جای این که مدام وقتت به غرزدن و کثافت کاری تلف کنی.

بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

پازل جالب خدا

جمعه, ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۱:۳۳ ب.ظ

اعتقاد دارم اون عشقی عشقه

که عاشق درون طرف بشی

عاشق خدای درونش شاید

درواقع عاشق نگاهش به خدا

کلا دربرگیرنده خیلی چیزاست فکرکنم و ای بسا همه چیز

این وسط به هردلیلی نشه که بشه

شما عاشق درونش میشین ولی اون عاشق درون شما نه

بی نهایت تلخه خب

میدونین مث یک بازی فوتبال تماشاگر پسند میمونه

تیم داره عالی بازی میکنه...قشنگ...چشم پسند

ولی نتیجه نمیگیره و میبازین و علاوه بر باختن حذف میشید

میدونین این نوع عشق هم مث همین سبک بازی

تمام چارچوبهای لازمه عاشق شدن به وجود میارین(حداقل اینجوری احساس میکنین)

ولی نتیجه نمیگیرین

نکته مهم تصمیم شماست

که به این سبک بازی بخواین ادامه بدین یا نه

خودم اگه بخوام جواب بدم

مث همیشه شفاف و رک و ساده

با تموم خاطرات تجربه نشده زندگیم

ولی  هیچوقت حس بدی نداشتم به این نوع عاشقی یا همون سبک بازی

ای بسا که حس های خوب فراوونی رو واسم به همراه داره

با تموم نشدن ها و حتی احتمال نشدن های محتما آینده

ولی من جز واسه این سبک واسه سبک دیگه ای ساخته نشدم

چون راستش هروقت یاد پرسپولیس زمان دنیزلی میوفتم از ون بازیها به وجد میام و خاطرات خوبی ازش دارم

حتی با این که دنیزلی هیچ جامی واسه پرسپولیس نیاورد.....

........................................

فکر کنم خدا میدونسته قرار بوده چی بشه تدارکات لازم چیده که بتونم با شرایط جدید کناربیام

اون از اعتکاف که بلافاصله بعد شنیدن خبر من فرستاد اعتکاف اینم از جور شدن یک سفر غیرمنتظره

سفر به تهران که مدتها دنبالش بودم یک دل سیر اونجا باشم

کیه که ندونه من عاشق تهرانم.هوم...

میدونین این سفر نقش همون تیکه گزارشگر معروف داره

چه گلی چه دقیقه ای خخخخ

البته یک هفته هم کمه ولی نباید پررو بشم

کارهای خدا واسم جالب بوده همیشه

همین چندروز پیش بود یکی از دوستان کامنت گذاشت نیاز به سفردارین و من جواب دادم فعلا فرصت و موقعیتش نیست  و واقعا موقعیتش نبود با توجه به وضعیت کاریم

اما خب نمایشگاه کتاب تهران و مامور شدن من به عنوان خرید کتابهای مورد نیاز اداره

کارهای جالب خدا رو ادامه داد و من در آستانه سفر به تهران قرار داد در حالی که واقعا انتظارش نداشتم

بعله

به قول مامانم بی حرف پیش چهارشنبه همین هفته راه خواهم فتاد به سمت تهران

و حدود یک هفته کامل در تهران به سر خواهم برد

خیلی هیجان زدم که میتونم خیلی جاها از جمله تاترهای مختلف و فیلم های مختلف و جاهایی دیدنی مث پل طبیعت که به شدت تعریفش شنیدم برم

مث همیشه منم و ینکی و میگ میگ و قوس قوس

و خب کسیم تهران ندارم

خوشحال میشم دیدارهایی داشته باشم با دوستانی که اونا هم دوست داشته باشن با من دیدار کنن

اگه دوست داشتین همدیگرررو به صرف تاتر یا فیلمی میبینیم

خودم خیلی دوس دارم بستگی به شماها داره چقدر حوصله همچین آدم دیوانه ای را داشته باشید

ضمن این که میتونید شانسی از دور من رو ببینید

چون تو این هفته زیاد تو چهار راه ولیعصر و البته دور تاتر شهر پرسه خواهم زد خخخ

به علاوه این که دوستان تهرانی میتوونن جاهای دیدنی تهران لطف کنن بهم بگن که برم

البته دوستان مهربانی قبلا گفتن ولی خو یادم رفته خو خخخ
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۲/۱۰
پیمان

نظرات  (۶)

سلام :)
یادمه وقتی مادرم فوت کرد قبلش خدا پازل رو چید و ما رو آماده کرد برای چنین روزی که کمتر 
آسیب روحی ببینیم...
هنوز نرسیده به سالش بود یادم نمیره منو که کاملا از همه چی بریده بودم منو دعوت کرد به مکه ...
یعنی تو بین اون همه دانشجو دانشگامون نفر 9ام ذخیره بود یعنی بعبارتی نفر 29ام بودم.
20نفر اصلی 10نفر ذخیره ولی همون موقع که اسمم دراومد دستم لرزید ...
ولی دعوت کرد و من جز مسافران سرزمین عشق شدم :) و اون سفر واقعا حالمو زیر رو کرد 
و تونستم خودمو پیدا کنم و بهترین هدیه رو بازم بهم هدیه داد...
هیچ کار خدا بی حکمت نیست حتی افتادن برگ روی درخت...
پس قدر این سفر رو بدونین:)

خوشحالم دارین میان تهران :)
بهتون پیشنهاد میکنم حتما ابد و یک روز تو برنامه تون بزارین :)

++
پل طبیعت عالیه :)
ولی من از دور دیدمش یعنی امروز دیدمش اگر رفتی سلام منو هم بهش برسونین :)

+++
جاهای زیبای تهران 
دربند و درکه و توچاله اونم اول صبح :)
یکبار رفتم فکر کنم :)
چند سال پیش با خانداداش بزرگم:)
بعد خود نمایشگاه که معرف حضور هست.
میدان آزادی هم خوبه داخلش رو ببینین.
امام زاده هاشم هم عالیه :)
هم فضای معنویش هم هواش که خوشبختانه من دیروز رفتم :)
بام تهران هم میگن خوبه :)
باغ پرندگان همینطور :)
تهرونی نیستم ولی الان ساکنشم :))))))))
از خونواده میپرسم میگم بهتون :)

+
نمیدونم چرا هیچوقت نمیتونم با تاتر شهر حالم خوب بشه امیدوارم حال شما خوب بشه:)
شاید بخاطر خاطره ی بدی از پارسال برام مونده.
بجز تاتر شهر تاتر باران :دی هم برین ببینین :)))))))

++
من تو اینمدت چهارراه ولیعصر رو بقول خواهرزاده کوچکه متر کردیم از بس اومدیم و رفتیم :))
البته چهارراه ولیعصر پایبن نه بالا :)

+++
سفرتون بی خطر 
امیدوارم بهتون خوش خوش بگذره...

++++
مگه عکس تون رو در اطراف تاتر شهر گذاشتین که ممکن است شما رو ببینن ؟:)

+++++
فعلا خداحافظی. ..

پاسخ:
سلام
چه خوب..شما هم پس شامل پازل خدا شدین
خوشحالم حرفم درک کردین و لذتش بردین
بی نهایت حس خوبیه

مشخصه پستهام خوب نمیخونین...خوبه خودم پیشنهاد داده بودم این فیلم ها..پس طبیعتا دیدمش

چشم حتما خخخ

وایییی مرسی بابت این همه جای دیدنی..لطففف کردیننن

برعکس من عاشق محیط تئاتر شهرم خخخ

متشکررم

نه خو بلاخره یکی از اونها منم دیگه خخخ

فعلا باران خانوم
ﺩﺭ ﻗﻄﺐ ﺷﻤﺎﻝ ﮔﺮﮒ ﻫﺎ ﺭﺍ اینگونه ﺷﮑﺎﺭ می کنند:
ﺭﻭﯼ ﺗﯿﻐﻪ ﺍﯼ برنده مقداری ﺧﻮﻥ می ریزند
ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﺎﻟﺐ ﯾﺨﯽ ﻗﺮﺍﺭ داده ﻭﺩﺭ ﻃﺒﯿﻌﺖ ﺭﻫﺎ می کنند.
ﮔﺮﮒ ﺁﻥ ﺭﺍ می بیند، یخ را به طمع ﺧﻮﻥ ﻟﯿﺲ ﻣﯿﺰﻧﺪ.
ﯾﺦ روی تیغه کم کم ﺁﺏ می شود ﻭ ﺗﯿﻐﻪ ی تیز،
ﺯﺑﺎﻥ سرد و بی حس شده ی ﮔﺮﮒ ﺭﺍ می بُرد.
ﮔﺮﮒ ﺧﻮﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ می بیند ﻭ به ﺗﺼﻮﺭ و خیال این
که ﺷﮑﺎﺭ و طعمه ﺧﻮﺑﯽ پیدا کرده ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻟﯿﺲ می زند؛
 اما نمی داند یا نمی خواهد بداند که با آن حرص وصف
ناشدنی و شهوت سیری ناپذیر، دارد ﺧﻮﻥ ﺧﻮﺩش ﺭﺍ می خورد!
ﺁﻥ ﻗﺪﺭ ﺍﺯ آن ﮔﺮﮒ زبان بسته ﺧﻮﻥ می رود تا به دست خودش کشته می شود
 نه گلوله ای شلیک می شود، و نه حتی نیزه ای پرتاب!
اما گرگ با همه غرورش سرنگون میشود’!

شکست ها و نگرانی هایت را رها کن،
خاطراتت را،
نمیگویم دور بریز،اما قاب نکن به دیوار دلت…
در جاده ی زندگی، نگاهت که به عقب باشد،
زمین میخوری…
زخم بر میداری…
و درد میکشی…
نه از بی مهری کسی دلگیر شو … نه به محبت کسی بیش از حد دلگرم…
به خاطر آنچه که از تو گرفته شده، دلسرد مباش، تو چه میدانی؟
شاید … روزی … ساعتی … آرزوی نداشتنش را میکردی…
تنها اعتماد کن و خود را به او بسپار …
هیچ کس آنقدر قوی نیست که ساعت ها بر عکس نفس بکشد …
در آینده لبخند بزن…
این همان جایی است که باید باشی!
هیج کس تو نخواهد شد
 آرامش سهم توست …
پاسخ:
نمیدونم در برابر عظمت و اعتماد به نفسی که این کامنت بهم داد چیجوری واکنش نشون بده
فقط میتونم بگم اندازه یک دنیا شگفت زده شدم
یک کامنت غالی که هیچ حرفی جز تصدیق و تشکر میشه راجبش گفت
ممنون از بزرگیتون
ممنون از لطفتون
سراسر به وجد اومدم
سلام روزتون بخیر 
رفتین تهران به جای ما هم بگردین.مخصوصا سینماها،تئاتر شهر،اسم اون چی بود کارتون دوبله زنده میکنن؟ اونجا هم برین.
فقط یه سوال ذهن من رو درگیر کرد !برادر من شما مگه اخر هفته کنکور نداشتین؟!!! 
پاسخ:
سلام..مرسی روز شما هم بخیر
چشم حتما..البته شما هم بعد کنکور باید یک سر برین
دوبله زنده رو نمیدونم جریانش چیه..نشنیدم :دی
چرا خب..ولی متاسفانه نتونستم بخونم به دلیل کلاسهای شبکم
تصمیم گرفتم دوره ها تموم شد واسه سال دیگه جدی بخونم واسه ارشد
حیف شد امسال
سلام 
پست هاتون یک در میون خوندم :)))
نمیدونستم فی الواقع که گفته بودین ببینیم :))
من خودم تو اینمدت بادیگراد و ابد و یک روز دیدم و از بازی آقای نوید محمد زاده به وجد اومدم 
و جالبه بدونین پسر عموی ایشون (آقای محمدزاده )، دوست صمیمی برادرم هستش:)
احتمالا این سه شنبه هم برم خشم و هیاهو رو به افتخار آقای محمدزاده برم ببینم :)
واقعا بازی جالبی تو ابد و یک روز داشتند درضمن این فیلم حتی من نقد کردم ولی تو وبم ننوشتم :)

+
اما کاخ گلستان هم میگن قشنگه من که نرفتم :)
درضمن جمعه ها تو تهران تو خیابون جمهوری فکر کنم تو پاساژ پروانه جمعه بازاره پیشنهاد
میکنم اگر میخواین سوغاتی برای خانواده بگیرین این جمعه باز پاساژ پروانه به هیچ وجه از دست ندین :) اگرم نمیخواین سوغاتی بگیرین در هر صورت جمعه بازارش رو از دست ندین که چون شما از چیزای نوستالژی و قدیمی هم دوست دارین میتونین اینجا هر چیز قدیمی و نوستالژی رو ببینید و خرید کنید این جمعه بازار که تو پاساژ پروانه است از شیر مرغ داره تا جون آدمیزاد و واقعا اگر از دستش بدین حیفه ! آدرس دقیقشو من از خواهرزاده ام میپرسم میگم بهتون :)
ولی آقا پیمان همیشه میگن شنیدن کی بود بمانند دیدن پیشنهاد مبکنم حتما حتما برین این جمعه بازار رو ببینید که هم فاله هم تماشا :)

++
شما که تاتر شناس خوبی هستین حتما خدابس رو ببینین من که نرفتم :)
و اگر این تاتر رو نرفتین چه تاتری میخواین تو این تعطیلات تون برین ؟
هوم؟:)
البته اگر دوست دارین بگین :)
امیدوارم بهتون خوش بگذره :)

+++
درضمن جناب آقا پیمان هیچوقت چه اینجا چه هیچ جای دیگه خودتون به خودتون توهین نکنین 
و دیوانه خطاب نکنین :)
بقول داداش بزرگم : ما  اشرف مخلوفات هستیم خودمون ، خودمون رو دست کم نگیریم :)
پس شما چی ؟
دیوانه نیستین :)
یکبار دیگه تو  پست هاتون اینو نگین :)
بازم فعلا خداحافظی :)))
روزتون خوش آقا پیمان :)

پاسخ:
سلام
دست گلتون درد نکنه
بعله
بعله واقعا فوق العاده بودن ایشون و البته اکثر کردها به خاطر عرشون به ایشون علاقه دارن بهشون
ولی خب واقعا بازیشون خوبه

مرسی بابت یشنهاداتون و ببخشید که دارم با تاخیر جواب میدم
کاخ گلستان رفتم..خوب بود

متاسفانه جمهوری رفتم ولی اینی که گفتین تنشد که بشه..ببخشید

از حسرتهای دیگه این سفرم نرفتن به یک تئاتر بود...
بیوه های سالارجنگ و ننه دلاور میخواستم برم که نشد متاسفانه

ولی من از دیوانه بودن لذت میبرم و البته ااداشتون هم راست میگن

لطفتون مستدام
کامنت من کو ؟:((:|o_O

پاسخ:
مجددا چک کنید خخخ
در اول عشق و جنون آهم ز گردون بگذرد
آغاز کردم اینچنین .. انجام آن چون بگذرد....
وحشی
پاسخ:
ممنون بابت شعر زیبات
خیلی خوب بود

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">