در مسیرناکجا آباد

مینویسیم تا بدونیم هستیم...
در مسیرناکجا آباد

چه به بازی ادامه بدی،چه بازی ادامه ندی..جهان به بازی خودش ادامه میده،توقفی وجود نداره،پس فکر کنم بهتره سعی کنی بهترین بازیت بکنی و بهترین نمایشت به اجرا بزاری،به جای این که مدام وقتت به غرزدن و کثافت کاری تلف کنی.

بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

زنگ خطری برای ذهن

پنجشنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۲۸ ب.ظ

هرچقدر هم منطقی باشیم
و مواظب پیش داوری نکردن و قضاوت نکردن
خیلی وقتا که یک چیزی سر جاش نیست و تو ذهنمون هم نیست که کار خودمون بوده
ناخودآگاه ذهنمون میره سمت بعضیها
و اونا میشن مقصر
حالا چون شاید اون طرف نامهربون تر از بقیه بوده باهامون نسبت به بقیه
یا هردلیلی
ولی سر هرچیز غیر عادی ای که اون نفر حتی ربط کوچیکی هم به اون داستان داشته باشه
ذهن میره سمت اون نفر
و حتی اگه کاملا مطمئن هم نشیم
ولی ذهن پیش فرضش میگیره اون نفر خاصتا با استدلال برسه که اون بوده یا نبوده
میدونین این از بدترین موقعیت ها برای انسان
از سمی ترین حالات
چون اگه خودمون کنترل کنیم و منطقی هم باشیم حتی
ولی ذهن بیشتر میره سمت استدلال هایی که اون نفر رو مقصر اعلام کنه
و بعدش قضاوت و ......
انقدر خطرناک و هراس اوره این وضعیت که نفسم بند میاد از نوشتنش
چرا؟
مشخصه..چون ما انقدر فیلتر ذهنمون کثیف شده که دیگه حسهای مثبت که هیچ
حسهای منفی جذب میکنه فقط
به جای این که در حین بروز اتفاقات
خیلی منطقی بررسی کنه دقیقا چی شده
و دنبال چرایی باشه
بلافاصله نفری خاص میاد تو ذهنش و دنبال استدلال برای متهم کردنش
میدونین امروز که سر یک چیز ریز سریع ذهنم رفت سمت یک نفر و بعد چند ثانیه یادم افتاد اصلا خودم اون کار انجام داده بودم و یادم نبود
خیلی ترسیدم
اخه خیلی چراغ خاموش رو به گسترش تو ذهنمون
و ما حتی اگه خودمون خیلی منطقی هم سراغ داشته باشیم
ولی هیچ تضمینی واسه مبتلاشدنش بهش نیست
فکر میکنم راه چارش یا چیزی که الان به دهنم میرسه
این که حتی اگه ناملایمتی از ادمها میبنیم
سعی کنیم تو ذخیره گاه ذهنمون خوبیهاشون ذخیره بشه
چون امکان نداره کسی خوبی نداشته باشه
یا هم اگه خیلی رویاییه این راه چاره
حداقلش هیچ حسی به اون ادم خاص سعی کنیم نداشته باشیم
و ذهنیت منفی بهش نداشته باشیم
طوری نباشه که ازش بدمون بیاد
و بدیهاش بیاد تو ذهنمون
حتی و حتی و حتی اگه واقعا بدی کرده بهمون
میدونم این کار خیلی سخته
حداقل واسه شخص خودم
ولی خب راهی نیست
و باید هرطور شده چاره ای بیندیشیم واسش
وگرنه چراغ خاموش پیشروی میکنه و ذهنی سراسر مسموم تحویلمون میده
طوری که روزی حتی به عزیزانمون هم سوظن پیدا میکنیم
و کلا کسی خوب نمیبنیم در کنارمون
چون استدلال ها سمی میشن
و دونه دونه نفرات ذهن از دم تیغ میگذرونن
حتی عزیزترین ادمهای موجود تو زندگیمون
در حالی که در اکثر اوقات همه اتفاقا یک چیز سادست و ما با پیش داوریهامون گندش میکنیم
خواسته یا ناخواسته این موضوع بیشتر از این که در رابطه با دیگران مهم باشه
در رابطه با خودمون مهمه
باید دلمون واسه خودمون بسوزه
و مانع از مسموم شدنش بشیم
تا زندگی کوفتمون نشه
مواظب ذهن معصوممون باشیم لطفا...

موافقین ۰ مخالفین ۱ ۹۵/۰۵/۲۱
پیمان

نظرات  (۵)

خیلی خوب بود
کاملا موافقم!
پاسخ:
نظر لطفتون :)
خوشحالم موافقید :)
🌹
پاسخ:
مررررسی :)
مواظب ذهن معصوممون باشیم لطفا...
آسون نیست ...

_
ببخشید فقط خط آخرو خوندم..
پاسخ:
سخت است ولی ممکن چرا...

نه دیگه.باید کامل بخونید خخخ
سلام
روز چپ دستان مبارکه !!! 
تو این روز فقط چپ دستا به هم تبریک میگن و هوای همدیگه رو دارن ! :))
وگرنه راست دستا که عین خیالشون نیس همچین روز مهمی هم هست :)

*ببخشید پستتون رو نخوندم اصلا فعلا..
پاسخ:
سلام
مررررررررررررررررسی..لطف کردین
اره دقیقا خخخخ پس شما هم چپ دستین..روز شما هم مبارک پس :)

دقیقا خخخخ

منتظرم بخونید پس :)
۲۴ مرداد ۹۵ ، ۰۳:۰۸ حسین یحیی زاده
واقعا سخت ترین موقعیت و سمی ترین حالت براش بهترین توصیف و البته کنترل کردنش کار حضرت فیل.
پاسخ:
واقعا خداییش خخخخ ولی خب از تلاش تلاش و تلاش نباید غافل شد به هرحال :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">