در مسیرناکجا آباد

مینویسیم تا بدونیم هستیم...
در مسیرناکجا آباد

چه به بازی ادامه بدی،چه بازی ادامه ندی..جهان به بازی خودش ادامه میده،توقفی وجود نداره،پس فکر کنم بهتره سعی کنی بهترین بازیت بکنی و بهترین نمایشت به اجرا بزاری،به جای این که مدام وقتت به غرزدن و کثافت کاری تلف کنی.

بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

حجابت کو؟

چهارشنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۵، ۰۴:۰۵ ب.ظ

اولین بار که داداشم عکس دختر مورد علاقش اورد و به مامانم نشون داد

که توش دختر مورد علاقه داداش

دختری بود سرلخت و با لباسی خیلی آستین کوتاه خخخخ گرویده به آستین حلقه خخخ

مامان فقط گفت بدنیست قیافش خوبه....البته مشخص بود یکم جاخورده

بعد یک مدت وقتی با مامان خونه تنها بودیم و صحبت میکردیم

مامان جمله ای گفت که تا الان  هروقت یادش می افتم به شدت ذهنم مشغول خودش میکنه

جمله ای که زنگ خطری به صدا در اورد واسم

اون جمله این بود

((من بچه هام میشناسم...اینا نمیتونن بپذیرن زناشون جلوی بقیه سرلخت و بی حجاب باشن..اینا هرچقدرم به روز شده باشن ولی بازهم تعصبشون دارن و اون زن بدبخت اذیت میکنن...اینا تو این چیزا به باباشون رفتن...اگه بدونی بابات جوونیش چقدر بد دل بود..چقدر به جون ما کرد....اینا اگه اونجوری بد دل هم نباشن تعصبشون دارن...بچه هامن میشناسمشون))

جاداره که ذکر کنم بنده هم جز همون بچه ها که در بالا قید شد هستم خخخخ منظورش منم بود یعنی خخخخ

بعله این همچنان جز سوژه های داغ تحلیلی تو رسانه های داخلم بود

که آیا

پیمان هم اینجوریه؟تعصبیه؟

تحلیل ها و بحث های متفاوتی شکل میگیره

یک سری میگن نمیتونه...یک سری میگن میتونه و.....

و اما پریروز بود که دوباره باز  در درونم به این بحث ها دامن زده شد

جاتون خالی رفته بودیم بیرون و بیرون شهر همراه با خانواده

گوشه ای نشسته بودیم واسه خودمون تو طبیعت و از حس خوب طبیعت لذت میبردیم

که دیدم مامان سراسر مذهبی من

روسریش از سرش آورده پایین

و من بلافاصله این که متوجه شدم

ناخودآگاه و غریزه ای

با گونه ای نه خیلی جدی و نه خیلی هم البته صمیمانه

گفتم اینجا نامحرم رد میشه روسریت بزار

و مامان هم طفلک روسریش گذاشت

البته اون موقع خودم اینجوری راضی کردم که چون میدونم مامان خودش مقید و دوس نداره سرلخت نامحرمی ببینش و خودش اذیت میشه بهش سریع خاطرنشان کردم و اون هم گذاشت

ولی خب همین مکالمه کوتاه باعث شد که از پریروز تا خود الان

رسانه های چپ گرای درونم من ول نکنن که بعله

پیمان اصلا در این زمینه متعادل نیست و به شدت تعصبیه

میدونین حقیقتش خیلی ذهنم مشغول کرده که واقعا موضع من در برابر این پدیده چه خواهد بود؟

قبلش بگم که من تو تئوری حداقل معتقدم

زن باید یا مرد باید حجاب درون داشته باشند

و اگه این باشه کلا دیگه به حجاب بیرون احتیاجی نیست

چون تو فکرت که سالم باشه

درون محور میشی تا ظاهر محور

و اینجوری اصلا بی بند وباری فکری و جسمی به وجود نمیاد

اما خب در موضوع خودم و اتفاقات پیش اومده باید اشاره کنم که

 نمیشه هم صرفا این موضوع رو به این تعمیم داد که اگه روزی زنی داشته باشم که تو خانوادشون حجاب خیلی مهم نباشه مشکلات شروع میشه

چرا که از اونجایی که من هرچیزی همونی که هست  دقیق و کامل با مولفه هاش میپذیرم

حتی اگه یک زن چادری هم باشه با کوچیکترین لغزش این مشکل به وجود میاد

من به اون بسیار بدتر خواهم توپید که حجابت کو؟

حالا اون بدبخت خودش بکشه به خدا از دستم در رفت من زیر بار نخواهم رفت

بعله مشکل ریشه ای تر از این حرفاست خخخ

که در ناخودآگاه من به قول مامان زن با حجاب شناخته تعریف شده

حال این که این تغییر نسل ها کم کم حجاب رو دارن بی معنا میدونن

گیریم اگه من زنم حجاب هم داشته باشه...دخترم چیکار کنم  خخخخ

حقیقتش  خیلی زورم میگیره

در این که زنها واقعا مظلوم واقع شدن شکی نیست..هممون میدونیم

تو اون بندرعباس تو اون اهواز به خصوص تو اون گرما

روسریش که از سرت داره میوفته عذاب آوره..چه برسه مقنعه و چادر مشکی...واسه منی که مردم و یک تی شرت دارم فقط سخته...چه برسه به خانومها با اون وضع خخخ

ولی اینجا میخوام خیلی دلم به حال مردها بسوزه

چیزی که خیلیها ازش میگذرن و مردها رو متعصب میپندارن و محکوم...در حالی که اونها هم تقصیری ندارن

واقعا امثال من ..داداشم و ......

واقعا طفلکی هستیم...واقعا در این زمینه تقصیری نداریم

خب چیکار کنیم از وقتی خودمون شناختیم زن با حجاب شناختیم...از نزدیک شدن بهشون برحذر بودیم

مگه تعصب یک شبه یا یک روزه به ما داده شده

این حاصل تفکرات قدیمیه

و حالا ما زن با حجاب شناختیم و یاد گرفتیم که حساس باشیم و تاکید کنیم بهش

و حالا مواجه شدیم با نسلی که کلا تغییر کرده

فامیلی که تا دیروز حق نزدیک شدن به دختراش نداشتیم

حالا فرهنگ این که باهاشون دست بدیم و بی حجابیشون تحمل و تاییید

این که میگن نسل ما تباه شد واقعا و واقعا برای همین چیزاست

تغییر ها تغییرها و تناقضها و دوگانگی ها....میشکونه ساختار هارو

چیزایی که براساسش خودت بارور کردی

یعنی چون اینجوری ای باید با کسی ازدواج کنی و خودش تو گونی بپیچه ولی هیچ حرفی باهات نداشته باشه

تا کسی که بی حجاب باشه ولی حرفهای مشترک داشته باشی

نمیدونم..نمیدونم..نمیدونم

عجیب تو فکرم که واقعا من چه واکنشی در مقابل بی حجابی ناموسم خواهم داشت

کسی که بهشم اعتماد هم دارم

راستش دیروز تو همون بیرون شهر خانواده ای دیدم که کلا بی حجاب در عموم ظاهر شده بودن

و من دید خوبی بهشون نداشتم

چی بگم

شاید واقعا محکومم

و باید فقط یک باحجاب گیر بیارم و مهم نیست خواسته هاو رویاهام

(البته اشتباه نشه

خیلی از خانومهای باحجاب همین الان میشناسم که به شدت نجیب ولی به شدت رویایی و اهل ذوق و تازگی و طراوت و تنوع هستن ...ولی خب حجابشون رو رعایت میکنن و اعتقاد هم بهش دارن

بحثم سر همون تنگ شدن حوزه انتخاب و حق انتخاب مردها یا زنهاست صرفا

وگرنه اصلا فرقی بین بی حجاب و با حجاب از نظر رویایی بودن نیست

و صرفا منظورم سر حق انتخاب هاست)

یا هم باید دیدم بازکنم

چی بگم...باز هم ما محکومیم حتما

الان جامعه فیمینیستی میگن خب خودتون تغییر بدین خخخ

واقعا چیکار میشه کرد وقتی تو از یک دختری خوشت میاد که حجاب نداره

ولی تو با امیزه های باحجاب بزرگ شدی

توصیه میشه بری با اون باحجاب ازدواج کنی

ولی اون باحجاب

اقاجان به طبع دلم نیست خخخخ

نه میشه به اون دختر بی حجاب طفلک بگی به خاطر من حجابت رعایت کنم

اونم به خاطر عشق به تو رعایت میکنه

ولی خب اخه وقتی کسی با چیزی که باهاش بزرگ نشده

یا اصلا شده الان دیگه بهش اعتقادی نداره

  بخوای روبروش کنی و اون هم نه به خاطر خودش

به خاطر تو قبول کنه

خب اصلا خوب نیست...مگه میشه کسی وادار به کاری کرد که محرکش دل خودش نباشه و عشق به تو باشه

قبول کنه هم با یک مشکل سرباز میکنه و برمیگرده سرجای اولش و ای بسا بدتر

کلا این حجاب خیلی پیچیده شده واسم

که واقعا من چه واکنشی خواهم نشون داد و تعصبم چگونه خودش خواهد نشون داد

در قالب یک ادم منطقی یا نه یک ادم تندخو و خشن

 

همین الان همین حرف به مامان زدم

و بهش گقتم

مامردا واقعا طفلکی هستیم

خب از یک دختر بی حجاب خوشمون میاد

ولی با تعصبات هم بزرگ شدیم

حالا باید چکار کنیم؟

مامان چون من میشناسه درجهت توجیح کردن قدم برنداشت و یکم سکوت کرد و گفت

حالا باز شما مردا خوبین..دستتون باز تره

انتخابتون راحت تره

دخترای طفلک چی

که حق انتخابی مثل پسرا ندارن

همون دخترای مذهبی و باحجاب مثلا

که از یک پسر خوشتیپ مثلا خوششون میاد

ولی خانوادش مخالفن باهاش

و بیشتر باید تحت تاثیر انتخاب خانواده عمل کنن و....

 

میدونین هرکی از دید خودش و جنسیتش نگاه میکنه و کاملا حق داره

احساس میکنم

کلا جامعه طفلکی ای هستیم

که سازو کار سنتیش از دست داده

و تو گذر  سنتی به مدرنیته

چند نسل باید فدا بشن انگار.....

چی بگم....

 

پ.ن:این پست حالت دردو دل داشت ولی نه یک دردودل صرفا شخصی...دردودل  گفته یا نگفته خیلیها...پس به خودم تعمیمش ندین...منم یکی مث بقیه....دقیقا عکس این موردهایی هم که اشاره کردم صادق و همونجور که گفتم کلا جامعه طفلکی ای هستیم

 

پ.ن 2: این که فردا دارم برمیگردم..البتهد هنوز بلیط گیر نیاوردم..ولی خب باید گیر بیارم چون نمیتونم مرخصی تمدید کنم...حتی شده دو مسیره باید برگردم...واسه همین فردا و پس فردا احتمالا نیستم..مواظب خودتون باشین

پ.ن 3:کارم هم به مراحل خوبی رسید...اوکی های اصلی داده شده..فقط مونده ردیف شغلی واسم پیدا کنن که گفتن چیزی حدود دوماه کار داره...اگه وعده ها الکی نباشه  ایشالا....دوماه دیگر نیز میصبریم..ببینیم چی میشه

پ.ن4:مسابقه رو اول مهرماه ایشالا کلید میزنم
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۰۶/۲۴
پیمان

نظرات  (۶)

وبلاگتون خیلی خوبه
پاسخ:
سلام
خوش اومدین
نظر لطفتونه :)
خب من نمیدونم چی باید بگم :|
فقط این که خداروشکر که کارتون درست شده :)
پاسخ:
هرچه دل تنگتان میخواهد..بفرماییید

متشکرررم..البته صد در صد نیست..ولی توکل به خدا :)

به عنوان کسی که همین دیروز از ترس گشت ارشاد داشت میرفت زیر ماشین حرف میزنم
مشکل تو انتخاب و کلنجار با خودته چون راهت رو هنوز پیدا نکردی دلت یه چیز میگه و باورهای تزریق شده بهت یه چیز دیگه
در هر حال این مشکل حل میشه
به عنوان کسی که مثل یه قاتل و جانی باهاش برخورد کردن و غرورش رو شکستن حرف میزنم
لازم نیست موی کسی معلوم باشه تا دل کسی براش بره، تاحالا شنیدی کسی عاشق بازوی یه زن شه ؟
چشم ها میتونن زمین و زمان رو بهم بریزن
چشمهامونو بپوشونیم
یا چشمهاتون رو بشورین؟
سخته ولی بیشتر برای من
برای ما
برای یه حق آزادی ساده داریم له میشیم
دلم خونه از این باورهای بی فکر
عاشق شو و زندگی کن و بزار طرفت زندگی کنه، ما برای باور دیگران و خوشایندشون زندگی نمیکنیم

پاسخ:
بفرمایید..طبیعی شده دیگه گشت ارشاد و فرارها از دستش خخخ

امیدوارم حل بشه ضمن این که کاملا درست گفتید

این درسته کاملا حرفتون..ولی بازهم اون تعصب هست..حتی اگه چشمی تعقیبش نکنه...نگرانی هست

متاسفانه کاملا حق با شماست و نمیشه منکر شد که حجاب کاملا اختیاری و باید چشمها کنترل شوند :)

ممنون از نظر خوبتون

امیدوارم روزی بیاد که عاشق بشیم بدون تعصب
توکل به خدا
ببینید بحث جامعه یا قانون اجباری حجاب در درجه اول نیست/ بحث در درجه اول اعتقادات آدمیه، آدمی که با اعتقاد با حجابه یعنی فلسفه حجاب رو‌میدونه و خونده و پرسیده و تحقیق کرده و فهمیده حتی اگر روزی حجاب در ایرانم اختیاری بشه یا هر کشور دیگم بره باز در اون گرمای پنجاه درجه جنوب حجابشو رعایت میکنه.برای همون در درجه اول من فکر میکنم شما باید ببینی اعتقادت به حجاب چیه....اونو تقویت کنید اونو برید دنبالش....اونوقت از اینهمه سر درگمی در میاین چون میدونین پای چه اعتقاداتی وایستادین.
شما اگر بر مینای اعتقاداتت دنبال دختر بگردی یعنی از اینکه اعتقاداتت چیه خودت مطمین باشی و شناخت داشته باشی دیگه سر درگم نمیشی..
شما الان سر درگمی چون اعتقاداتت نسبت به حجاب قوی نیست و از طرفی خب فکر میکتید در جامعه ای سنتی با افکار سنتی بزرگ شدین که نمیشه به راحتی ازش گذر کرد.
و اینکه در کل در مردان ایرانی غیرت و تعصب همیشه هست/ حتی اونایی هم که قبل ازدواج اصلا مطمینن زن بی حجاب میخوان ، بعدش خودم دیدم و شاهد بودن که از اینکه شلوارت تنگه، یقه ت معلومه، جلوی فلان خانواده بابام حجاب کن و ....دائم بحث و جدل دارن، چون این تعصب و غیرت تا حدی در تمام مردان ایرانی هست.
بعدم به نظرم خیلی راحته، شما کافیه هر کسی رو که انتخاب میکنید ازش بپرسید اگر فردا بگم حجابت رو کم یا زیاد کن قبول میکنی؟!... قبول کنه دیگه خیالتون راحته بعدامشکلی نخواهید داشت.
و ضمنا اینم بگم شما زن که بگیری دیگه مسئول زنتونم میشید، درست مثل پادشاهی که مسئول تمام مردم کشورشه و هم قابلیت اینو داره کاری کنه تا بعدها همشون پیش خدا شرمنده باشن هم کاری کنه مردمش گناه نکنن، شما هم مسئول زنی هستی که میگیری، هم میتونی کاری‌ کنی تا مسئول گناهانش باشید همم نه.

پاسخ:
دقیقا..خیلی از نظر خوبتون متشکرم
چقدر خوب گفتین
موافقم..باید دید اعتقاد به حجاب چیه در دجه اول و اصلا بهش رسیده یا نه
اون که صد در صد باید ببینی اول خودت کجا وایستادی
هم این هم این که حرفتونم درسته..باید دیدی جامع از حجاب پیدا کنم
اره دیگه تعصب ولی همیشه هست خخخخ
اخه میگم قبولم کنه..شاید واسه من باشه و نهادینه نیست هوم؟
اره موافقم
خیلی نظرتون کامل و شیوا بود
واقعا مرسی
بالاخره کدومش ؟ تکلیفمونو روشن کن! :))

ب ی نکته پی بردم.. و اون اینکه شما از "خخخ" ب عنوان نقطه استفاده میکنی.. چون تقریبا آخر همه جمله هات هست! :))
زمانی ب عنوان خنده میشه حسابش کرد ک بیشتر از 3-4 تا باشه!!
روزمرگیِ کاشف *_*
:)

سفر بی خطر ایشالا :)

پس کلیدایی ک میگفتن گم شده.. پیش شماست! :))

+
ضمنا ی پیشنهاد..
 از هر پستت ی خلاصه وضعیت! نهایتا 5خطی بنویس .. واسه کسایی مث من! والاع:)
پاسخ:
در جهت انتخاب نبود...خیلی کلی بود :)

نخیر از خخخ دقیقا به همون معنا استفاده میکنم  :دی
تحلیلت تو حلقم ولی


مرررسی

بعله خخخخخ

هرکسی طاووس خواهد جور هندوستان کشد بعله :)
پس برادرم نگاهت 
پاسخ:
اون که آره من باید نگاهم عوض کنم
ولی حق بدین که تقصیر ما نیست
و لینجوری بزرگ شدیم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">