اسمش فراره
چهارشنبه, ۲۶ شهریور ۱۳۹۹، ۰۷:۴۶ ب.ظ
بعداز 6 سال برگشتم پیش پدر و مادرم،از یک شهردیگه
اما خب به 6 ماه نکشید که خونه جدا گرفتم
البته یکسال قبل برگشتنم ذهن هارو اماده کرده بودم و چهار تیکه وسایلم اونقدر زیاد نشون داده بودم که چاره ای تو اذعان نزاشتم که باید حتما یک خونه بگیرم
این که واقعا چه فکری میکنن یا میکنین مهم نیست
دلیلش برای خودم مشخصه
همون دلیلی که 6 سال دور شدم
اسمش آزادی نیست،رهایی نیست،مستقل بودن هم نیس
یعنی همه اینا هست ولی اسمش اینا نیس
اسمش فراره
حتی جواب این سوال که چرا ازدواج نمیکنی هم توش هست
حالا فرار از چی یا کی؟
این دیگه واقعا نمیدونم...یعنی خودمم دنبالشم
فقط همینقدر میدونم که مثل ضحاک ماردوش
این فرار نقش همون مغز آدمهارو داره برای سیری مارها
حالا تا کجا؟
یحتمل تا مرگ...
۹۹/۰۶/۲۶
اسمش تنهاییِ.همون تنهاییِ که عباس آقای کیارستمی توصیفش کرده.
لاکن.خوشا به حال شما🤗🍁💐🍁