در مسیرناکجا آباد

مینویسیم تا بدونیم هستیم...
در مسیرناکجا آباد

چه به بازی ادامه بدی،چه بازی ادامه ندی..جهان به بازی خودش ادامه میده،توقفی وجود نداره،پس فکر کنم بهتره سعی کنی بهترین بازیت بکنی و بهترین نمایشت به اجرا بزاری،به جای این که مدام وقتت به غرزدن و کثافت کاری تلف کنی.

بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

۵ مطلب در بهمن ۱۳۹۱ ثبت شده است

پنجشنبه بیست و ششم بهمن ۱۳۹۱ . 11:14رفته بودم امروز به یک عکاسی

چند قطعه عکسی و کارهای فارغ التحصیلی

طنین صدای عکاس هردم در گوشم

بازکن چشمهایت را باز کن چشمهایت را

چندلحظه بعد اما درون تاکسی

و فکر به گفتگو های معمولی عکاسی

باز میکردم هردم در تاکسی

به اختیار چشمهایم را تا ماکزیم

خیلی حس ها بهتر بود در آن لحظه

 بهتر دیدن

بهتر درک کردن

و حتی بهتر حس کردن

پیش خود می گویم

چه خوب است هردم بازکنم چشمهایم را

زان که می دهد هربار

حس استحکام اعتماد به نفس بیداری و بی شک آزادی

حس خوب اراده ای بس پربار

که در پس آن کمک رسانی حس خوب به دوستان

می دانم به نسبت گذتشته شاید این رویایی بیش نیست

هرچند امیدش همواره هست

اما...

باید منتظر آینده بود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۱ ، ۲۰:۳۰
پیمان
جمعه بیستم بهمن ۱۳۹۱ . 19:39چه بسیارند تقاضاهای بخشش

هرروز و هردم یک جور

دارم اما یکی تقاضای بخشش

نه عین دیگر تقاضاهای بخشش

باید باشد لاقل این از نظرم

می دانی که هردم گویم آن گاه که تورا دارم هیچ گاه تنها نیستم

خیلی وقت است نمی دانم چگونست که گه خوبم و گه بد

من همین قدراحساس می کنم

که شعار است هردم که می گویم تورا دارم پس تنها نیستم

زان که وقتی خوبم آری

اما وقتی بدم سرشار از تنهایی

احساس این شعار عذابم می دهم

 کاش میگذاشتی پیش پایم تک راه حل

چگونه همواره ثایت بودن چگونه همواره تو را سرمست بودن

چگونه با تو هردم نداشتن احساس تنهایی

گاهی وقت ها چقدر تلخ است بدانی  خود تنها راه چا ره ای تنها سازنده

گاهی وقتها چقدر تلخ است بدانی اراده ضعیف خود تنها مشکل

تقاضای بخششم را بپذیر

حتی با احساسی به بوی شعار

که شاید این یک روز باشد

آغاز راه سخت پاک کردن شعار@




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۹۱ ، ۲۰:۳۰
پیمان
پنجشنبه دوازدهم بهمن ۱۳۹۱ . 0:32

دلت بود آن

که گرفت از پس پرذوق و شوقی

حال چرا گریه می کنی؟

مگر بار اول که میگیرد این دل؟

امید داشته باش ای دل

راهی ست که خود با افتخار قبول کردی

پس ببخش انرژِی  حس خوب و امید

مهم نیست که شاید حتی هیچ وقت نگذارد در دامنت آن زندگی رویایی

مهم این است که در هفت آسمان

تو را سازنده تعریف می کند

وقتی با افتخار  برند کارخانه بنده اش را برای فرشتگان تبلیغ می کند.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۹۱ ، ۲۰:۳۰
پیمان
سه شنبه دهم بهمن ۱۳۹۱ . 13:3سلامی این بار به فارسی معیار

یه ایده ای تو ذهنم....میخوام مصادف با یک سالگی وبلاگ یک سری چیزهایی اضافه کنم..نه نه

اشتباه نکنید..قرار نیست به سادگیش دست بزنم...چون اگه بخوام سادگیش بگیرم دیگه خودم

نیستم و این وبلاگ معنی ای نداره..همه چیز به همون سادگی که دلم هست باقی خواهد

موند..منتها تو این فکرم که همونجور که پایه اصلی به وجود اومدن این وبلاگ دل نوشته های خودم به

این صورت که خب هروقت احتیاج به نوشتن دارم میام و اینجاحرف دلم می نویسم..حالا می خوام

آهنگ رو هم اضافه کنم..شاید احساس کنید  این کار در راستای جذب بیننده می کنم که البته با توجه

تعداد نظرات وبلاگ و سوت و کور بودنش احساستون منطقیه..ولی خب آهنگهایی که بزارم صرفا

آهنگهای به روزی نیستند چون اون آهنگها هم عین نوشته هام دل نوشته حساب می شن هرچند که

دل بزرگ دیگهای ساختشون......پس مطمئن باشید صرفا چیز جذابی ازلحاظ ظاهری نخواهد بود که

بخواد تعداد بیننده رو ببره بالا(البته صرفا کسایی که واسشون ظاهر و مطالبوبلاگواسشون

مهمه)....صرفا دلنوشته هام منتها این بار به زبان آهنگ دلی دیگر@


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۱ ، ۲۰:۳۰
پیمان
یکشنبه هشتم بهمن ۱۳۹۱ . 16:5بگذار دو سوال کلیشه ای ازت بپرسم

جنسیت قبل انسانیت است یا انسانیت قبل جنسیت؟

و دیگر آن که

ظاهر در پس تک هدف مهمتر است یا درون؟

و البته یک خواهش

خواهشا نسبیت را در اولین قدم حرام نکن

جوابشان را اگر بدانی دیگر مرا از روی جنسیت و ظاهرم قضاوت نمیکنی

.....

چه شیرین حسی آن هنگام که از پس پرده که قطره اشکی فرومی افتد

احساسی قوی و قلبی بهم می گوید

خدایا تو مرا حداقل نه از روی ظاهر قضاوت میکنی نه از روی جنسیت

و اندکی که با فهم ناچیز خود فکر می کنم

می فهمم چه زیبا باطن هاییند عاشقان انسان نمای تو...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۱ ، ۲۰:۳۰
پیمان