در مسیرناکجا آباد

مینویسیم تا بدونیم هستیم...
در مسیرناکجا آباد

چه به بازی ادامه بدی،چه بازی ادامه ندی..جهان به بازی خودش ادامه میده،توقفی وجود نداره،پس فکر کنم بهتره سعی کنی بهترین بازیت بکنی و بهترین نمایشت به اجرا بزاری،به جای این که مدام وقتت به غرزدن و کثافت کاری تلف کنی.

بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

۲ مطلب در آذر ۱۳۹۵ ثبت شده است

فیلم رهایی از شاوشنگ ساخته فرانک دارابونت 
داستان مردی به اسم اندی دوفرین، بانکداری که یک شب بهه خاطر خیانت زنش تصمیم میگیره با شش گلوله زنش و معشوقه زنش رو بکشه
پس کاملا مست میره سروفت زنش و معوشقش
اما اونهارو نمیکشه
ولی از قضا اون شب یک دزد دیگه میره سروقتشون و اونهاا رو میکشه
اما شواهد و قرائن همه علیه اندی دوفرین هست و اندیی دوفرین به اتهام قتل دستگیر میکنن
و دوبار حبس ابد واسه دوقتل واسش درنظر میگیرن و بهه زندان میندازنش
اما اندی دوفرین که حقیقتا اعتقاد داشته زندان حقشش نیست تلاش میکنه که تا از زندان فرار کنه
و مسیری سخت رو به جون میخره
۲۲ سال تلاش وسختی میکشه تا بلاخره از زندان رها بشه
تا ازادی
البته تو این ۲۲ سال به چیزهای زیادی دیگه ای هم رسید
مثلا درک کرد که درست که واقعا زنش رو نکشته ولی درر حقیقت باعث دوری زنش از خودش،خودش بوده و یکجورایی در درونش زنش کشته بوده و حتی خیانت زنش  براش توجیه پذیر شد
یا خیلی هارو به امید و زندگی تشویق کرد و تاثیر مستقیمیی روی زندگیشون گذاشت
یا محیط زندان از یک جای سرد و افسرده کننده به جاییی نسبتا قابل تحمل تبدیل کرد
اما نه
هیچکدوم از اینها برای اندی دوفرین کافی نبود
اون اعتقاد داشت که زندان جای اون نیست
و اون اشتباه زندانی شده برخلاف بقیه که هرکسی جرمیی داشت
و اتفاقا از تناقضهای زیبای فیلم همینجا بود که اگر کسی درر بند بود گناهی داشت
ولی اندی دوفرین به خاطر گناهی تو زندان بود که مرتکبب نشده
هرچند در درون این گناه مرتکب شده بود و این ۲۲ سالل نقش تنبیه برای این گناه درونی بود
ولی ۲۲ سال تو جایی برای یک گناه مرتکب نشده خیلیی ناجوانمردانست
برای همین اندی دوفرین ازادی حق خودش میدونست
و برای ازادی و فرار از زندان ۲۲ سال جنگید
تا بلاخره بعد ۲۲ سال
تونست طعم خوش ازادی که حقش بود رو بچشه
چون اعتقاد داشت حقشه
و رفت به جایی که تو رویاش ساخته بودش و تا ابد زندگیی کرد اونجا
جالب اینجاست که بدونیم این فیلم براساس داستانیی واقعی ساخته شده
که نه فقط این داستان بلکه بسیار ادمهایی که تلاش کردنن برای این رهایی
حالا سوالی که به وجود میاد
یعنی چیزی که باعث شد شروع به نوشتن این متن بکنم اینن بود
که ایا واقعا حق ما ازادی هست؟
یا مثل اون زندانیان دیگه به درستی تو زندان افتادیم و بهه خاطر گناهی ازادیمون ازمون گرفته شده

البته شخصیت دیگه ای هم تو فیلم به اسم رِد با بازی مورگان فریمن وجود داره که گناهی مرتکب شده ولی تو دلش بیشتر از بقیه به ازادی فکرمیکنه چون گناهی تو جوونی و اوج غفلت انجام داده
و جالبتر این که اونم زمانی به ازادی میرسه که حقیقتا باورر میکنه گناهکاره و  قول ماها توبه میکنه و تصمیم میگیره مسیری درست پیش بگیره و بعد چندوقت ازاد میشه

خیلیا میگن خداوندانسان ازاد افریده
به نظر من اون خیلیا اشتباه فکرمیکنن یاحداقل جملشونن کامل نگفتن
ازادی حق انسان هست ولی حقی که گرفتنیه و باید واسهه گرفتنش تلاش کرد نه این که همینجوری ازاد باشه انسان و فقط حرف ازادی بزنه
باید بدستش بیاره
برای همین هم هست که همواره
این سوال همچنان وجود داره که
ایا واقعا شایسته ازادی هستیم؟
لطفا دست از شعار دادن و جمله هایی از این کتاب و اونن کتاب و دنیاهای مجازی شنیدین برای جواب دادنش استفاده نکنیم
جمله هایی که از این روانشناس و اون روانشناس و اونن دکتر و این تاجر موفق و اون ......
لطفا از جملاتی که بهشون نرسیدیم استفاده نکنیم
لطفا از جملاتی که فقط شنیدیم  ولی  قلبا باورشون نداریمم استفاده نکنیم 
با خودمون روراست باشیم برای یک بار
واقعا لیاقت ازادی رو داریم؟
جمله ای زیبا و تاثیرگزار که اتفاقا چندجا هم کپیش کردمم خخخ 
رو جایی خوندم 
از اکتاویو پاز
که خیلی ساده و مختصر میگه:
شایسته رویاهایتان باشید

اگه اعتقاد داریم رویای ازادی حق ماست
پس جواب خیلی سادست
باید واسشون تلاش کنیم
تهش این که در مسیر رسیدن بهشون میمیریم و این هم کمم از رسیدن بهشون نداره
باید برای خودمون اثبات شده باشه که واقعا ازادی حقق ماست
و اگه اثبات شده باید شروع به تلاشی بدون شعار کنیم
که تو صدر این تلاش ها حذف عادتهاست
 البته یک چیز دیگه هم هست
آزادی چی؟ازادی از کجا؟اصن تهش چی
اینا همه اون دلایلی هست که شما پیش خودتون به اینن میرسین که حقتون ازادی هست یا نه
 چون به نظر من انسان بی هدف هیچوقت ازاد نیست....

۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۵ ، ۰۹:۴۴
پیمان

هدف چیه تو زندگی؟

هدف چیزیه که اگه دیدی عشقت با هدفت تو یک مسیر نیستن

بین هدفت و عشقت هدفت انتخاب کنی

چون اگه عشقت انتخاب کنی

و اون عشق یک خانوم همه چیز تمام باشه

و ازدواج هم کنی باهاش بعد مدتی

از هم طلاق میگیرین

خیلی ساده و راحت و منطقی و اتفاقا با احساس

چیزی که نمیتونم شکی توش ببرم که یقینا اتفاق میفته

حالا نه تنها عشقی نداری بلکه هدف هم دیگه نداری

و میشی یک ادم پوچ مثل خیلی کاراکترهای موجود در جامعه جوانی

که خائن ترینشون اونان که دم از شکست عشقی میزنن تو زندگی

اما اگه هدف انتخاب کرده بودی

بعد مدتی اونی که باید میومد میومد

البته این برای اهل احساس و کسایی که لطافت احساس درک میکننن قابل پذیرش نیست..خیلی از زنها و حتی خیلی از مردا

چون میگن احساس اگه واقعی باشه و عشق اگه عشق باشه اصلا به این چیزا نیست و خودت هم بکشی زیربار نمیرن که همچین احساسی عاقبت نداره

درحالی که پرواضح و مشخص

هدف چیزی که تمام وجودت براساسش شکل گرفته

و براساسش روز و شب میگذرونی

این وسط یک عشق

که مامیگیم واقعی و سالم هم باشه

به وجود بیاد ولی اگه تو مسیر اون هدف نباشه

محکوم به نابودیه اون عشق

هرچی که باشه..هرکی که باشه

واسه اون هدف باید عشق نابود بشه

سنگدلی که نیست هیچ اوج احساس و منطق

اتفاقا دست تو دست

جایی که احساس و منطق سر یک میز میشینن(از این ترکیب احتمالا زیاد ببینین از این بعد ازم چون حرفهای خوبی میشه واسه سر این میز نشستن زد با واژه های مختلف)و باهم چایی نسکافه میخورن و حتی به هم شیر و شکر هم تعارف میکنن

بدون اغراق و ذره ای بازی کردن

چون تکلیف جفتشون مشخص

جفتشون وظیفه این دارن که ضربه احساسی و منطقی نخوره طرف در اینده با توجه به نمونه های فراوون مشخص و مبرهن

و کاملا بدیهی واسه همین باهم  شریک میشن و تصمیم واحد میگیرن بر حذف احساس

که البته میگم در هرصورت از دید احساسیون و طرفداران عشق

این یک حرکت کاملا ماشینیه و نکوهیده

اما در هرصورت اصل این که عشق قربانی هدف بشه اما...

اما.....

اما

قاعده فرق میکنه وقتی که  خیلی مویرگی و دقیق و واضح و منطقی

هدف براساس اون عشق تغییر میکنه.....


و اینجا همون جاییه که احتمالا این پست باعث بشه این دفعه دیگه  استارت یکی از فیلمنامه های بلندم بزنم و شروع کنم به نوشتنش حداقل در اینده ای نزدیک

خوشحال میشم اگه فیلمی در این راستا دیدین بهم معرف کنید..در راستای این پست منظورم و نه صرفا اخرش ولی خب اگه صرفا براساس اخرش فیلمی شروع شده بود و اینا هم خوشحال میشم بگین میدونم دست رو موضوعی جدیدی نزاشتم و با ساختار این پست باید فیلم زیاد داشته باشیم ولی فکرمیکنم حرفهای جالبی واسش داشته باشم

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۵ ، ۲۱:۲۶
پیمان