در مسیرناکجا آباد

مینویسیم تا بدونیم هستیم...
در مسیرناکجا آباد

چه به بازی ادامه بدی،چه بازی ادامه ندی..جهان به بازی خودش ادامه میده،توقفی وجود نداره،پس فکر کنم بهتره سعی کنی بهترین بازیت بکنی و بهترین نمایشت به اجرا بزاری،به جای این که مدام وقتت به غرزدن و کثافت کاری تلف کنی.

بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

۷ مطلب در دی ۱۳۹۴ ثبت شده است

پیرزنی را دیدم امروز خواب رفته در کنار بساط

پیرزن نه معتاد بود

نه حتی مریض

ترب ها

ماهی ها

و خرماها اما همه شاهد

شاهد رشادت و غیرت پیرزن

حتی با چشمانی بسته

بسته از گلایه های زندگی

بسته از فشار زندگی

پشت چشمان بسته پیرزن شاید

حسهایی بس خوب نهفته بود

حاصل سالها ناامید نشدن و تلاش

چه کسی میداند

....

با تموم این ها اما

پیرزن خواب بود

پیرزن خسته بود

پیرزن مادر بود....


۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۴ ، ۲۳:۰۶
پیمان

گلویم راسفت گرفته ام در دست

چه چیز را میخواهم ثابت کنم نمی دانم

حتی یک سلول در بدنم مطلع نیست

علت این خودآزاری چیست

چرا باید درغم دنیا فرورفت

آخر خودت نبودن هم حدی دارد

جنگ داخلی آخر دیگر چرا

خسته ام،می دانم،می دانم

لعنتی آخر علت خستگی ام خودمم

چرا اینقدر در خودم لولیده ام

این را نمی دانم

آه خدایا،درد دارم،درد دارم

آغوشت را دور میبینم برای گریه خدا

علت این چرخه تکرار غم بار ساخته از دست خود برای خود را نمی دانم

چرا رها نمی شوم

چرا عاشق نمی شوم

چرا این شورش های لعنتی سرکوب نمی شوند

خودم از جان خودم چه می خاهد

چرا گلویم را رها نمی کند

چرا نمیگزارد نفس بکشم

چرا هم حال خودم را بد می کند هم اطرافیانم

چرا اینقدر بد می شود گاهی خیلی ،خودم

چرا هم دلم تنگ شده و هم بیزار شده ام از خودم

من چه کرده ام با خودم

نمی دانم

نمی دانم....

 

 

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۴ ، ۲۳:۲۱
پیمان

چه کسی گفته است انسان آزاد است؟

اعتراضم هردم بر این جمله

انسان در بند است،دربند روزمرگی خویش

روزمرگی را به او درزندگی او داده است خدا

انسان در ذات اش روزمرگی دارد

چرا که بهایی گران دارد آزادی

ازادی هدف آفرینش است

چه بابهایی گران چه با مسیری پردردناک.....

                                                                                              

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۴ ، ۲۲:۰۹
پیمان

باز آهنگی سر دلتنگیهایم را باز کرد

در سراسر این پست که در پایین میبینید

باز یک آهنگ در حال اجرا بود

آهنگی به اسم دریا از رستاک حلاج

 اگه دوست داشتید هم حس شوید با من

آهنگ رو دانلود کنید و بعد لطف کنید و شروع به خواندن


دانلود



بی جونم

کم رمق

خسته؟شاید باشم،فکرکنم

ولی غمگین.؛نه نیستم

به اندازه کافی غم داشتی

تا بخوام با نوشتم بیشتر دلت بگیرم

خسته و شادم  پندار

مطمئن باش خوبم

چون یادت حتی با نبودن های غیبت گونت

سرشار از ویتامین حس خوب است

اشکهایم رانگاه نکن

غم نیست

عادت دل رویاییست اشک ریختن

عادت دل دیوانه شاید

تعجب نکن در نوشته هایم اندازه خدا بالا رفته ای

نترس به کفر گفتن نرسیده ام

حداقل هنوز

همانطور که فاصله ام تا لقب عاشق زیاد است هنوز

تو کجا و من کجا نازنین

دل سادست دیگر رویایی است و جوگیر

اما ببین چقدر خوبی

 و با معرفت

دل بی چیز هم  رویای داشتنت را دارد

حتی دلی با این همه خستگی

درمصاف جنگ روزگار

دلی خسته که خسته است واقعا

اما باور کن

یاد تو برآورنده نیاز حس خوب این روزهای من است...
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۴ ، ۲۲:۴۳
پیمان

و باز، بازگشت

این مرخصی سه هفته ای هم تمام شد

و دوباره باید به جایی برگردم که نقش خواب زمستانی دارد برای خرگوش

این بار هم برمی گردم ، اما  امیدوارتر

شاید چون زمینه کارکردن در مشهد را مساعدت تر دیدم

شاید به خاطر پشتیبانی بیش از پیش خانواده به بازگشت

شاید برای این که دوستم گفت امیدوارم یک روز بیاد که دیگه برنگردی

شاید برای این که دیروز گذاشتی نه یک بار دوبار گذاشتی ضریحت را لمس کنم

شاید برای این که مصمم که برگردم


جالب است که در دونوع باید از فعل بازگشت استفاده کنیم

یک بازگشت حال

و یک بازگشت آینده

یک بازگشت نوعی اجبار

یک بازگشت سراسر شاد

واقعا که واژه ها هم احساسات را درک می کنند


میگ میگ تا فردا
۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۴ ، ۰۹:۲۷
پیمان

سلام

هرکاری کردم نتونستم اینجوری شروع نکنم

حتی در جهت حمایت از صنعت سینما هم نرین فیلم شاهزاده روم رو ببینید

یا بهتر بگم:

در جهت حمایت از صنعت سینما انیمیشن شاهزاده روم رو نبینید

اگه انیمیشن هایی مثل آپ،ریو،رنگو،من نفرت انگیز،توی استوری،من خرابکار و................ دیدین نرین این فیلم ببینید

فیلمی که  فقط می خواست یک حرف بزنه که در حد تیزر 15 دقیقه ای می شد تمومش کرد

نه فیلمنامه داشت،نه هدف داشت،نه ساختار داشت و نه حتی داستان

کل فیلم چی بود؟

مادر حضرت مهدی نوه پادشاه روم به اسم ملیکا که بعدا تغییر میده اسمش به نرگس خاتون که اتفاقا از همون جوانی هم بسیار مذهبی و پاکدامن هستن ایشون،بعد چیجوری  میاد میره بغداد و میره خونه امام هادی و بعد با امام حسن عسکری ازدواج میکنه بچه دار میشه

بچشم میشه حضرت مهدی

همین،تموم شد فیلم

یعنی اینا واقعاانیمیشن خارجی ندیدن؟

زورم میاد که 12 تومن دادم به این فاجعه هنری..البته 6 تومنش مال دوستم بود که نیومد ولی بلیطش خریده بودم..که همون بهتر نیومد اونم اعصابش خورد می شد

و چیز جالبی که بود

من خودم از محتوای فیلم اصلا خبر نداشتم،همینجوری رفتم ببینمش

بعد که داخل شدم دیدم اکثرا مردهای ریش دار و ته ریش دار و زن های چادرین

برخلاف فیلمهای دیگه

شصتم خبردار شد باید منتظر یک فیلم مذهبی باشیم

ولی هیچوقت فکر نمیکردم به این افتضاحی

بابا من خودم درسته آدم مذهبی نیستم ولی حالا اعتقادات خودم که دارم

با این کارا شان اون بزرگ میارین پایین

نکنین آقا..نکنین...برین تو خونه کنار مامانتون سبزی پاک کنین ولی این کاراتون نکنین

ببخشید پست با عصبانیت شروع کردم در حالی که اصل کاری مونده

آقا من امروز فهمیدم چرا خانوم ها نباید برن ورزشگاه

امروز بنده به همراه رفیق سابق دانشگاهیمون برای اولین بر

رفتم ورزشگاه برای دیدن فوتبال

ورزشگاه کجا؟ثامن

بازی کجا؟پرسپولیس و پدیده

طرفدار کی بودم؟درسته تیم شهرمون بود ولی خب من از وقتی یادم میاد پرسپولیسی بودم

زمانی که حتی نمیدونستم تهرانیه یا تهران کجاست اصن

خلاصه ما همونجور که تو گزارشهای نود دیده بودیم از قبل بازی و وسط بازی و حین بازی و بعد بازی

ورزشگاه رو نیز همانگونه دیدیم که در تلویزیون دیدیم

جمعیت منتظر برای باز شدن در ورزشگاه

صف بلیط

انتظار همون جمعیت برای بازشدن درب ورودی به سکوها

بازشدن درب و گشتن همه جای اون جمعیت از سوی پلیس

نشستن روس سکوها و همجوارشدن با جمعیت برای دوسه ساعت

و فحش

این قسمت دیگه تو تلویزیون حداقل به این واضحی ندیده بودم که اینم از نزدیک دیدم

همین قسمت که پست رو حساب مانور دادنش شروع کردم

یکی از راست ترین جمله هایی که تو عمرم میتونم بگم اینه:

نشستم فحش بود،بلند شدمم فحش بود

فحش به بازیکن حریف،فحش به هوادار حریف،فحش به مربی حریف،فحش به داور،فحش به بازیکن خودی،فحش به هوادار خودی،فحش به مربی خودی،فحش به عموامل اجرایی بازی،فحش به پلیس ، من و فحش یه دفعه ای

یعنی هنوز پرنده پر نمی زد توزمین فحش خودنمایی کرد،تا برانکو اومد و بعدش مربی بدنساز و بازیکنا واسه گرم کردن و اومدن واسه شروع بازی و مراسم سرود و قرآن خوندن و شروع بازی و وسط دونیمه و نیمه دوم و ادامه بازی و تا پایان،فحش همراه بود

جایی بود انگار که شما آزادانه بدترین فحش هارو میدادیدو واسه کسی جای تعجب نداشت و باید تابلوی فحش آزاد رو نصب می کردند رسما

درواقع با فحش خوشون خالی می کردن انگار و دردهاشون و گرفتاریهاشون و ظلمهای جامعه رو تسکین میدادن

با ادب و بی ادب و با سواد و بی سواد و دکتر و مهندس و هنرمند نمی شناخت

اینجوری بهتون بگم من خودمم یک دفعه به خودم میومدم میدیدم دارم چیزی شبیه به اون فحشهارو میدم البته خداییش نه به اون فجاعت،ولی خب

حالا نه این که من خیلی با ادب و نزاکت و این حرفها باشم،نه ،من به خصوص عصبانی بشم  و تو جمع دوستای صمیمی باشم بددهنم

ولی اینجادیگه انقدر  تنوع فحش ها و خلاقیت تو طرح فحش ها زیاد بود که من دیگه تصمیم گرفتم هم سو بشم با تصمیم آخوندهای محترم حتی اگه تصمیمشون از روی تعصب باشه

واقعا بانوان نباید حضور پیدا کنند در ورزشگاه

البته این نسل جدید بانوان هم همچین عفت کلام درستی ندارند نسبت به قبل ها و اون حیا و نجابت بانوان گذشته

 خیلی ادبیاتشون متاسفانه افتضاح شده

ولی بازهم نمیرسن به پای این ادبیات

دلیلشم این که تعارف که نداریم

بیشترین تعداد تماشاگران از قشر طبقه پایین جامعه و خب ادبیات خاص خودشونن دیگه

به هرحال اگه فحش هارو حذف کنیم تجربه خیلی خوبی بود

جالب بود،یک عمر فوتبال از تلویزیون دیدم،حالا واسه اولین باز از کنار زمین داشتم نگاه می کردم

و خوب هم تموم شد هرچند با تساوی

ولی خب همین که پرسپولیس بازی باخته رو مساوی کرد واسه هوادارا با اون عصبانیت که به زمین و زمان فحش میدادن

نقش برد داشت

مقدار زیادی عکس و فیلم گرفتم و حتی صحنه گل دوم پرسپولیس هم شکار کردم با فیلم

ولی خب چون گوشی فعلا مشکل داره و وصل نمیشه به کامپیوتر مجبور شدم پست خشک و خالی روانه میدان کنم

حتی گیریم با کیفیت بد دوربین گوشی

۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۴ ، ۲۲:۵۳
پیمان

گاهی وقتا صدات نمیرسه

ولی دوس داری یک چیزی فریاد بزنی

نه زورت میرسه

نه حتی جراتت

گاهی وقتا دوس داری سیگار بکشی ولی حیف که سیگاری نیستی

گاهی وقتا اصطلاح این نیز بگذرد اونقدر تلخ می شود که راهی برای شیرینیش نیست

گاهی وقتا نه ناامیدی و نه پوچ و کم تلاش

اما دلتنگ روزهای خوب می شوی

سرت را بین دودستت میگیری،در خودت جمع می شوی و به زیر پتو کز می کنی

تا شاید زودتر نوبت تو برسد که خودت را به خواب بزنی....


در ادامه مطلب یک سری چرندیات بنده حقیر که نخوندش خیلی پرسودتر از خوندنشه..فقط نوشتم چون نیاز داشتم بنویسم.


پ.ن:کلا و پیشاپیش برای این پست عذرخواهم....



۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۴ ، ۰۱:۵۱
پیمان