من برگشتممممممممم
سخته وقتی کلمات رنگ و بوشون از دست دادن واستون
بیاین از ذوق هاتون بگین مث همیشه
از این که تهران بودین و از شمال تا جنوبش و از شرق به غربش
همراه با گامهای دودوست زیرا گذاشتین
از این که چقدر جاهای مختلف تهران رفتین
از این که چقدر تو نمایشگاه کتاب ذوق کردین
از این که ناخواسته و بدون برنامه قبلی دویصدتومن خرید کردین
از این که با ذوق بیاین بگین چه کتابهایی خریدین
از این که چندین پست نوشتین و پشت خط گذاشتینشون چون حس ثبت کردن و پذیرفتن مسئولیتشون ندارین
از این که زورتون میگیره چرا واسه هیچ دختری جذاب نیستین خخخخ
از این که...................
خب حقیقت این که واقعا کلمات اونقدر وادارم نمیکردن که بیانشون کنم
با اون که تو دلم عجیب سنگینی میکردن
ولی بازهم تصمیم داشتم یک مدت نباشم و ننویسم
اما خب نمیشه..نمیتونم
من آدم ناله نیستم
من آدم غم و ناامیدی نیستم
من آدم شروع دوبارم و کم نیاوردن
من آدم رویاپردازی و خیالبافیم
کل جهانم ترکم کنن نمیتونم دست از نوشتن بردارم
نمیتونم یک گوشه بشینم زانو غم بغل بگیرم
این مسخره بازیا مال من نیست
بزار همه ازم یک آدم با عشقی الکی یاد کنن
هرکی با ماهست جاش رو تخم چشم ما
هرکی هم نیست دعای خیر ما پشت سرش
دیگه قدم برداشتن سمت آدمها تموم شد و دربهترین حالت محدود
به اندازه کافی قدم برداشتم سمت آدمها
هرکی نیت من شناخته باشه مث من مشتاق به اشتراک حس خوب برای همدیگه
هرکی هم نه حال نمیکنه و رو تعارف و نجابت جواب سلامم میده خیلی رک بهتره نباشه
در هرصورت یقین داشته باشه دعای خوب من پشت سرشه ولی بی من
بی من بی من بی من بی من :)
میخوام دوباره آهنگ شاد گوش کنم
مداد بگیر تو دستات عموپوررنگ گوش کنم و یادم نره که نباید بزرگ بشم
و دلگیر و سادگی فراموش
و بتونم دقیق تر نگاه کنم و با معرفت تر نعمتهای خدارو
چیزهایی که دارم ارزشمندن واقعا
پدرومادر و خانوادم
دوستهام تو مشهد
دوستهای وبلاگیم که عجیب با پیاماشون دلگرمم کردن که نه بابا زندم هنوز تو دلها
از
جمله مژگان خانوم مهربون...خواننده خاموش گرانقدرم خانوم معمارک ...باران
خانوم دوست داشتنی..روزمرگی عزیز و امیر و بهارخانوم و یلدا خانوم و شکیبا
خانوم و قاب دل من و پابرهنه عزیز و مقدار محدودی دوست دیگه که میدونم
باپیام ندادنشون هم بازهم دنبالم میکنن گهگاه
بسه
دیگه...مگه آدم چقدر دوست میخواد..شیش هفت تا دوست ولی واقعا دوست کافیه
به نظرم..همین تعداد نظرم هم کافیه..ببخشید مگه مسابقست بخوایم به تعداد
نظرامون بنازیم
مرسی که روحیه میبخشید به این وبلاگ این روزها سرد
من برگشتممممممممممم
با همون خنده ها و هیجان سابقم
شاید خسته تر ولی خب مرد باید خسته باشه خخخخ
یکم خونه تکونی دارم تو وبلاگ
پیوندهام دستخوش تغییر خواهد شد
و کسایی که احساس میکنم تو دوستهای ردیف اولشون هستم مرتب سرمیزنم بهشون
آخه حقیقتش سخته انرژی گذاشتن واسه کسایی که تو دوستان ردیف سومشون هستبن
قبلا انرژی داشتم..الان دیگه ندارم
میدونم دلیل من همیشه بر محتوا داشتن وبلاگ ها سر محتوا بوده و البته هست
ولی خب با احترام باید بگم بعضی وبلاگها مطالبشون فقط روحساب دوستی قابل خوندن
وگرنه چیز زیادی به شما اضافه میکنه
از جمله وبلاگ خود من
که هیچ بار آموزشی و ادبی نداره و صرفا لطف دوستان گلم که سر میزنن بهش
علی کریمی بعد باخت پرسپولیس مقابل نفت تو اینستاگرامش جمله ای از الکس فرگوسن گذاشت
هوادارنی که تو شکست پشت تیم نموندن
تو پیروزی تیم حق ندارن طرف تیم بیان