چشمات باز کن..همین
من معمولا آدمها و حرفاشون و کلا خیلی چیزهارو جدی میگیرم
این هم میتونه خوب باشه هم بد
فکر میکنم از خصوصیات آدمهای ساده باشه
همینجور زمان میگذره...میگذره..میگزره
شما به همه ادمها اهمیت میدین..بها میدین... و باورشون میکنین
و خب خیلی وقتها سختی میکشین ..با دیدن آدمهای مختلف ..چون واقعا همه یکجور نیستن..و خدا بی نهایت ورژن آدم آفریده
و نمیشه همشون جدی گرفت
دوراه پیش روتون میمونه
مث
پدرومادرم ادامه بدین با تحمل سختیهای مختلف ...حریص و زیاده خواه نباشید
و کنار بیاید با خیلی چیزها و اصطلاحا تو خودتون بریزید و پیرکنید رسما
خودتون
یا هم که نه یک لحظه خودتون از دور آدمها بکشید بیرون و تو جمعشون احساس نکنید خودتون
خب حالا یک مبل قرمز رنگ انتخاب کنید و بشینید
نگاه کنید
ادمها مثل یک کتابخونه و با قفسه های پرا ازکتاب ببینین..هرادم یک کتاب
یا حتی این کلکسیونهای دیسکهای قدیمی موسیقی...هر دیسکت یک آدم
درک کنید هر آدمی قابل احترام و دنیای خودش داره
ولی خب دلیلی هم نداره از هرکتاب خوشتون بیاد یا از اون دیسکت
یا برعکسش اون کتاب از شما خوشش بیاد
پس فقط بشناسید ادمهارو و رد بشید
گاهی باید چند صفحه از یک کتاب را خوند تا بفهمی به هم میخورین یا نه
اینجوری هم به درک کلی از ادمها میرسی
هم بیخودی واسه همه ادمها انرژی نمیزاری و جدیشون نمیگیری
کسایی جدی میگیری که تورو جدی میگیرن درواقع
زندگی خیلی بیشتر از این ادمها و دنیاهای مختلف داره
که تو با جدی گرفتن خیلی از ادمها خودت درگیر کنی و محدود
خیلی ادمهای بیشتری هستند برای جدی گرفتن حرفاشون و خودشون کلا