در مسیرناکجا آباد

مینویسیم تا بدونیم هستیم...
در مسیرناکجا آباد

چه به بازی ادامه بدی،چه بازی ادامه ندی..جهان به بازی خودش ادامه میده،توقفی وجود نداره،پس فکر کنم بهتره سعی کنی بهترین بازیت بکنی و بهترین نمایشت به اجرا بزاری،به جای این که مدام وقتت به غرزدن و کثافت کاری تلف کنی.

بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

دغدغه

چهارشنبه, ۴ خرداد ۱۴۰۱، ۰۹:۵۸ ب.ظ

میگوهات حالا میخوای چیکار کنی؟
نمیدونم دغدغه از این فان تر یا احمقانه تر وجود داشته یا نه
ولی حقیقت این که واقعا یک برهه از زندگیمون همچین دغدغه ای داشتیم
من و مامان

زمانی که خونم‌ بندرعباس بود
و فصل میگو،فریزرم‌ پر‌میکردم از‌میگو
این دغدغه با خبر اومدن مهمون به خونم و موندن چندروزش تو خونم بین‌من و مامان شروع میشد
میگو ها خاک مقدس کشور بودن انگار
و مهمون هایی که میخواستن بیان خونم، دشمن
و نجات خاک‌ کشور از دست مهاجم‌بیگانه
دغدغه من و مامان
 دغدغه ای که از قبل اومدنشون شروع و تا بعد رفتنشون‌ ادامه پیدا میکرد
چون من صبح ها میرفتم سرکار و مهمون هام صبح ها خونه بودن
همیشه بعد رفتن مهمونهااولین‌کاری که میکردم میرفتم سراغ فریزر و میگوهام بسته به بسته چک‌کردم
و وقتی از امارشون‌خیالم راحت میشد
بلافاصله زنگ میزدم  به‌مامان و...
مامان سلام، خبر خوب،میگو ها اوکی ان
مامان: جدی؟خب خداروشکر

شاید خیلی زود
ولی دلم‌واسه اون دغدغه ها تنگ شده
هرچند احمقانه

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱/۰۳/۰۴
پیمان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">