پایان یک روز تلخ
چهارشنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۷:۳۰ ب.ظ
پنجشنبه چهاردهم اردیبهشت ۱۳۹۱ . 0:23نگاههای سرد دوستان
برخورد سردشون
گرفتن دلت
نماز صبحت جدیدا داره زیاد قضا میشه
جدیدا یعنی چند سال
آیینه دیگه انگیزه مثبتی واست نداره
دل بستی به دختری که تنها آهنهای زندگیت واسش مهم
اشکهایت در نطفه خفه میشوند
امید,افسوس,حسرت,شکستن
واژهای همیشه به مانند قطار
در نفس زندگی تو
ایده الهایت فرسایشگر نفس,باطن,زیبایی
احساس تعقیب شدن توسط پوچی
گذر لذتها و خوشگذرونیها
شاید یک روز به خود آیی
اما نه
فراموشی فراموشی فراموشی
نگاه حسرت آلود خدا
و اشکهایی که همچنان در نطفه خفه میشوند.
۹۱/۰۲/۱۳