چند خط در مدح درد
يكشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۱، ۰۸:۳۰ ب.ظ
دوشنبه بیست و یکم اسفند ۱۳۹۱ . 12:41روشنفکران جامعه درخوابند
هوس بازان جامعه در تکاپوی قدرت
دل زندگان جامعه در زندان
دل مردان جامعه درایوان
عاشقان جامعه درپیکار جنگی نابرابر
بی احساسان جامعه برمصدر قدرت
منطق جزحرف باقی نمانده است
چیزی که است شهوت دروغ تباهی و ویرانی
***** جامعه یکه تازی میکنند بر معصومان جامعه
احمقان جامعه دست درازی می کنند بر عاقلان جامعه
تفکر چیزی نیست جز یک نگاه شهوت آلود
و دورون چیزی نیست جز ظاهری باطن آلود
بازار مولاست گویی
شتر هم با بارش گم شود گویی
دیگر حرف شروع عمل نیست
و عمل چاره ساز راه نیست
هرچه هست نامیدی سیاهی فقر و ویرانی
اما...
گویند آید روزی مردی
چه کسی باشد مهم نیست
مهم فرستنده اش است
که گویند
بازگشت همه به سوی اوست
همه شعرها چه زود می روند
و مغزها چه زود خسته می شوند
باشد که باری دگر....
دفترنوشت-تابستان 89
۹۱/۱۲/۲۰