وقتی پینکی تو گنگی و درد بغلت میکنه
پینکی:میدونی پیمان اگه خدا فرار حرام نکرده بود بهت می گفتم خودکشی کن
هوم؟؟؟؟؟؟؟فازت چیه؟چیزی زدی؟
نه چیزی نزدم..ولی خب چون این دنیا خیلی تلخ تر از توانایی تحمل ذوق ها و روحیاتته...خیلی خشن واسشون..میدونی من و حتی میگ میگ و قوس قوس با تموم کوچیکیشون داریم میبینیم و درک میکنیم چقدر داری انرژی ای میزاری که هیچکی نمیبینه...واسه هر دست دادنی..واسه هر لبخندی..واسه هر کامنت گذاشتنی..واسه هرچتی ولی آدمها عادت کردن همه روماشین دیدن..تورو مث بقیه میبینن و هیچ وقت این حجم از ذوق و انرژی و احترام واسشون قابل درک نخواهد بود
اوهوم :)
ما داریم میبینیم روز پدر ولی کسی به تو تبریک نمیگه ..در حالی که تو پدرمایی و تمام رویاهات و داریم میبینیم روز به روز چقدر واسه حفظ کردنشون داری پیر و خسته میشی..داریم میبینیم هر روز چقدر تلاش میکنی که ما امیدمون از دست ندیم..هررروز راهی میسازی و براش تلاش میکنی ولی باز میخوری به دربسته..ما داریم میبینیم چفدر میخوری به مانع چقدر میزنن تو ذوقت..چقدر نمیبیننت ولی تو باز هم به ما میخندی و ذره ای از مسئولیتت از داشتنمون کم نمیکنی و هیچوقت از داشتن ماها شونه خالی نمیکنی و مارو نمیندازی دور و نمیری مث بقیه خیلی راحت ی ماشین بشی
خب ادمی که رویا نداشته باشه واقعا هم همون ماشین..طبیعیه باید رویا داشته باشم
اره ولی با این سطح عظیم تو ذوق خوردگی خیلی سخته شرایط...ولی خب پیمان اینارو نگفتم که بخوام تعریف کنم یا هرچیز دیگه ای..اولا خواستم بگم ما داریم میبینیم این حجم از تلاشت و متشکریم بابتش
مرسی :)
دوما این که پیمان لطفا بزرگ شو...دووم بیار..بزرگ و بزرگتر شو..روز به روز بیشتر قدم برداربه طرف مسیر راست و خوبی و بخند با تموم سختیش..خنده هات حفظ کن..روزی ک بزرگتر بشی تموم این نامهربانی ها فراموشت برات خنده دار میشه هرچند که فراموش نمیکنی هیچوقت..ولی واست دیگ اهمیت نداره روزهایی که دست رو هرکسی گذاشتی همراهیت نکرد..اون روز دیگه واستم اهمیت نداره کی همراهیت کرده کی نه..انقدر پوستت کلفت شده از پس ضربه ها
سوما این که تاکیید میکنم تاکیید میکنم به قول عزززززیزدلمون تکرار (طبیعتا با قید فتحه برروی ت)میکنم تمام این رویاها بدون تلاش هیچی نیست...اگه طرحی شروع کردی بنویسش و حداقل داستانش تموم کن لامصب حالا نمایشنامه و فیلنامش بعدا درست مبی کنی...اینقدر نوشته هارو نصفه کاره نزار ..این کلاس شبکت رفتی حاصلش چی بود؟تمرین کن دیگه دهن آسفالت...تحقیقاتتم واسه کافی شاپ بیشتر کن..باید عملی بشه باید عملی بشه...این سفر تهرانم رفتی این تصمیم یهویی یاد گرفتن سه تار عملی کن...تا از سرت نپریده..تو روزهای احتمالی سخت تر اینده به شدت نیاز پیدا میکنی بهش..امسال اون همه پول دادی کنکور هیچیم نخوندی..سرجلسه هم که نمیخوای بری بگم شانسی میزنی...دودوره شبکه رفتی نزاشت بخونی درست..ولی جان هرکی دوس داری دیگه سال دیگه از بعد کنکور استارتش بزن بخون که خیلی لازم داریم ارشد
حالا واقعا ارشد لازمه؟
بعله بعله لازمه..هرجور شده باید ارشدت بگیری...نیاز داریم که یک دید مدیریت گونه پیدا کنیم برای اهدافت و یک سری دلایل دیگه از جمله خوش حال کردن بابا و مامان..فرصت خوبیم هست..تا دو سه سال آینده که خبری نیست دیگه فشار روت باشه بخوای حتما ازدواج کنی و ....
فقط تلاش امید ممارست ممارست و ممارست
تلاش کن واسه این ها بهت قول میدم یک پیمانی بهت تحویل میدم سراسر گلستان با بوی خوب اونم که نه تنها برای خودت بلکه واسه جامعتم مفید باشی
که اون مشتهای گره کردت جواب خوبی باشه به تموم کسانی که همراهیت نکردن و تو غم کنارت نبودن
به کسایی که زدن تو ذوقت
به...
به...
پیشروی کن پیمان مث سربازهای دوست داشتنی نازی که بدون خستگی قدم به قدم داشتن داشتن رویاشون محقق میکردن...با این فرق که زمستون روسیه هم نتونه از پامون دربیاره