چیزی شبیه شیطان لعنتی :: در مسیرناکجا آباد

چیزی شبیه شیطان لعنتی

شنبه, ۱۵ خرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۵۱ ب.ظ

نمیدونم همون شیطان یا نه

ولی احساس میکنم خدا درون انسان یک جاسوس دوجانبه یا همچین حالتی هم گذاشته باشه

میدونین دقیقا زمانی که نگران برنامه هاتونین و استرس میگیرین وای برم بهشون برسم

همون عنصر میاد وسط نه بابا خبری نیست تو که در هرصورت میتونی

خیلی جوش نزن

یکجورایی مث همون شنبه ای که میخواد بیاد

همیشه بیشتر باهاش حال میکردم

ولی الان دارم نگران میشم

دارم ازش میترسم

چون روز ها میگذره میگذره و میبینم در جهت رویاهام هیچ غلطی نکردم

فضای این خونه مجردی لعنتی هم انگار مسموم

به این موجود احمق کمک میکنه

واسه همین بهش میگم جاسوس دوجانبه

از بیرون و درون داره جلوم میگیره

نباید منتظر حول دادن یکی دیگه باشم

پاشم..باید خودم پاشم

آخه خیلی از این میترسم که یک عمر خودم با شعار تو روزمرگی ببرم جلو

اخرشم بگم خب قسمت نبود

نشد که بشه

من که تلاشم کردم ولی شرایط جور نبود

پ.ن:تاکید می کنم وقتی احساس میکنین تلاشتون کردین ولی تو ردیف دوستان ردیف اولش نیستین و اون فرقی که باید واسش بکنین ولی نمیکنین دچار واژه خود حذفی بشین...مث همین کاری که الان می کنم :)

۰ ۹۵/۰۳/۱۵

پیمان

۱۵ خرداد ۹۵ ، ۲۱:۳۶

باران

سلام

چه عجب شما رضایت دارین اینجا هم یه پست بزارین ؛ )

آقا من زبونم مو درآورد از بس به شما و مستر نیما گفتم برین زن بگیرین

و این خونه های مجردی متاهلی کنین :)))))

گوش کنین آقا

گوش کنین :))))

هی پشت گوش نندازین !!!:))))

خود حذفی تو اینجا چه کاربردی دارد ؟:)

مرسی

+++

شما تبریک گفتین بزارین منم یه تبریک ویژه بگم به خاطر پیروزی‌ تیم والیبال

هر چند من امروز صبح مرز بودم و فقط بمحض اینکه میرسیدم دم خونه ها

می پرسیدم چند چند و کی برده ؟:))

تا وقتی رسیدم خونه از کانال شما متوجه شدم ایران برد :)

تبریک میگم :)

ایشالا همیسه شاد باشین :)

آقا بترتیب به این + ها جواب بدین :)

ممنون :)

درضمن من تو وبلاگ قدیمیم دارم مینویسم :)

البته واقعا چیزی هم ننوشتم فقط درش به روی مهمانانی چون شما بازه :))))))

تو بیان فعلا نمیتونم بنویسم :)

۱۶ خرداد ۹۵ ، ۰۱:۴۴

خب اونجا بیشترررررر میذارین :|

حساس هم نشدم :||

درضمن همینی که هست :)

من میدونم این آمادگی روحتون کم کمش دو سه ساله :دی

خب اون آمادگی تون ما رو کشته اصلا :)))))))))))))

بابا خب بگین شیرینی نمیخواین بدین خلاص !:دی

ممنون ولی من بازی رو ندیدم حقیقتش :|:)

کانالتون خوبه ولی نواقصی هم توشه امیدوارم مسولین رسیدگی کنند :))

واقعا نمیخواستم بنویسم ولی فشار روم بود :||:(((((

برای همین نوشتم. ..

۱۷ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۰۳

خوبین ؟:)

چه جالب فامیلی واقعی تون کرامتی است ؟:)

با مهتاب کرامتی نسبتی دارین ؟:)

من نمیدونستم این فامیلی مال شماست الان ردتون رو از وبلاگ یلدا خانم گرفتم رسیدم

اینجا :)))

من با طرح تون موافقم ؛ )

موافقتمم اعلام کردم :)

اصلا رای دادم بهتون :)))))))

پی نوشتتون رو قبول دارم :)

چون به عینه رو خودم و دوستام پیاده کردم :))))

ممنون من که بازی رو ندیدم ولی تا میرسیدیم هر خونه ی یادمه میگفتم چند چندن و کی برده ؟:)

اونا هم نتیجه رو اعلام میکردند ولی پدرم عاشق والیبال هستش فقط کافی است بدونه چه زمانی پخش میشه اونوقت ولوم تی وی رو اونقدر بلند میکنه که تا دو کوچه اونورتر میره اصلا :|:)))

درضمن وا ندارد شاید دال داشته باشه ولی وا ندارد :)))

++++

بچه بازی که نیست ولی هر چی با این مقوله سخت برخورد کنین بهتون سخت میگذره

و تا 40سالگی می مونی رو دست خونواده تون و دوستاتون :))))))))))))))

البته خدا نکند ولی یه اصله :)

کم دیگه پله های ترقی رو طی کنین :دی

بابت پرگوییم ببخشید...

۱۷ خرداد ۹۵ ، ۱۷:۲۹

هنوز یلدا

اینکه میدونید بالاخره میتونید، این عالیه.

باران راست میگه.
امیدوارم شرایط مادی و معنوی زودتر فراهم بشه و به جمع متاهلین بپیوندید :)

یه پیشنهادی! البته شما رشته تون کامپیوتره و حتما در برنامه نویسی استادید...اما میتونید با خودآموز شروع کنید و یه زبان جدید برنامه نویسی رو یاد بگیرید. زبانی که این روزا بیشتر طرفدار داره...

۱۷ خرداد ۹۵ ، ۱۸:۳۷

باران -

دیدین دیدین یلدا خانم حرف منو تایید کرد :))))))))

حال شما ؟

کانال راه زیرزمینی نداره :))

خارج از شوخی آهنگ شادش کمه بعد مثلا همین برد شیرین والیبال رو میتونستین شیرین تر

از اونی که گفتین بگین که حتی بتونیم فروارد هم بکنیم که مطالبت یه جوریه که راستش

خیلی کم میشه فروارد یا حتی کپی کرد به دوستان و رفقام :)

ولی در کل کانال تون رو دوست دارم :)

ولی جو گیر نشین ها :))))))):دی

تو جواب کامنت تون هم تو وبم یه سری چیزا در موردش گفتم که میتونین اونجا رویت کنین :)

در کل ممنون که وقت میذارین و می نویسین :)

نمیدونم شاید شما راست میگین ولی این روزا ذهنم پر از افکاره

و میتونم حرفامو تو یک پست بزارم ولی راستش نه حرفم بود نه حسش :|

عین موقعی که تو خوابی و نمیتونی حتی تو خوابت حرف بزنی و فریاد بزنی حتی...

در کل بقول داداشم نمیدونم این روزا چه مرگمه :|:))

ولی در هر صورت ممنون :)

در مسیرناکجا آباد

در مسیرناکجا آباد

مینویسیم تا بدونیم هستیم...

چیزی شبیه شیطان لعنتی

نظرات (۷)

ارسال نظر