ضدضربه بااحساس
فکرکنم انسان باید این تفکر واسه خودش جا بندازه که هرچی بیشتر شرایط سخت میشه واسش
یعنی خدابیشتر داره نگاهش میکنه
اخه با ادم ضعیف و بچه که کسی کل کل نمیکنه
حال نمیده یعنی
پس اگه خدا مدام شرایط واست سخت تر میکنه یعنی میخواد باهات کل کل کنه
یعنی از همنشینی باهات داره لذت میبره
هرچی سخت تر بشه یعنی نگاه بیشتر
و این وسط انسان باید استقبال کنه با دنیایی از حس خوب به روند مثبت وارش ادامه بده
یاد یک تیکه از فیلم شهرگناه رودریگویز افتادم
اونجایی که شخصیت تنومند و بی نهایت زشت داستان که هرچی ظاهرش زشت بود درونی زیبا داشت
و به صندلی الکتریکی وصلش کرده بودن تا ازش اعتراف بگیرن
بعد دستگاه بهش و شل کردن و با تمام قدرت ولتاژ بردن بالاشخصیت زشت یکم ساکت موند و بعد چندثانیه به حال اومد و مقدار زیادی خون از دهنش خارج شد گفت
فلان فلان شده ها همه قدرتش همین بود؟؟ خخخخ
و انسان هم باید همین دید داشته باشه حتی با تموم دردها و سختی ها
هرچی بیشتر سخت تر و دردار تر دوست داشتنی تر
حتی با این که اونی که باید باشه نیست
خیلی چیزا که بهشون نیاز داری کنارت باشن نیست و....
فقط تلاش میکنی و میری جلو و کم کم میبینی ضدصربه شدی
البته یک ضد ضربه با احساس
بزرگ و بزرگتر میشی و به جایی میرسی که به سختی ها لبخند میزنی