درگیری های من
واقعا که خیلی چیزا تو بچگی واست الهام بخشن واسه این که بتونی حس الانت بگی
از نمونه هاش مث همین کارتون فوتبالیست ها
احساس سوباسا دارم
وقتی تارو از کنارش رفت
بعد یک مدت واکی بایشی هم رفت
و سوباسا موند و یک تیم نصف و نیمه با بازیکنایی کاملا متوسط
جز خودش که عالی بود
البته من مث سوبا سا عالی نیستم
ولی شرایط همونجور سخت میبینم واسه خودم
یک ادم متوسطم با یک تیم متوسط
ای کاش بود کسی که باید میبود
کاش مادرم کنارم یود
و میشد از خیلی چیزا باهاش صحبت کنم
کاش دوست هایی سراسر امیدوار داشتم که از صحبتهای امیدوارکنندشون
انرژی میگرفتم
ولی نیست
ولی تو دوره ایم که خوردم به ادمهای خسته
حالا یک منم که حق کم اوردن واسه خودم نگذاشتم
منم که دنیا دنیا امید و برنامه و رویا دارم
درسته که هیچ کس توقعی ازم نداره
بدبختی ولی خودمم که فکر میکنم باید خیلی کارها بکنم هم برای خودم هم برای بقیه
و میدونم که اخرش ادم خوبه داستان نخواهم بود
تو جامعه ای هستیم اخه
که همه از خوندن کتاب شازده کوچولو خوشحال میشن
ولی تا تقی به توقی میخوره خودشون بزرگ تر میبینن و دوس دارن بزرگ بشن
کسی قدمی برنمیداره در جهت کوچیک موندن و تازه موندن و امیدوار....
اما خب مسیری که انتخاب کردم..
پینکی:هی هی پیمان
چیه؟
پینکی:بارها و بارها این حرفهارو با کلمات مختلف و جملات مختلف حالا چه غلط و چه درست زدی...خیلی وقتا چیزی بهت گفتم خیلی وقتا نه...بس کن دیگه
خب پرم باید یکجوری خالی بشم
پینکی:خب بیا ایندفعه یکجوری دیگه خالی بشیم
هوم
پینکی:بیا یکم مرور کنیم خاطرات یکم بخندیم
دلت خوشه..مشکلت اینه
پینکی:اون تاتر بود توش میگفتن سن من سن من گلوب گلوب خخخخخخخخخخخخیادش بخیر چقدر خندیدیم خب
پینکی:اون تیکه فیلم سن پطرزبورگ بود محسن طنابنده تو خونه سالمندان داشت با تلفن صحبت میکرد.. پیرمرده با لهجه ارمنی میگفت..ببخشید آقا(اونور خط) پسرمه؟ بعد محسن طنابنده میگفت نه پدرجان پسرت کجا بود؟باز دوباره پرسید..باز گفت نه به خدا پسرت نیست...بعد عصبانی شد پیرمرده گفت مرتیکه پفیوز من که میدونم پسرمه چرا بهم دروغ میگی و رفت...باز دوباره برگشت همون سوال پرسید..ببخشید اقا پسرمه؟محسن طنابنده:آره پدرجان پسرته بیا باهاش صحبت کن...پیرمرده گفت:بهش بگو من باهاش هیچ حرفی ندارم خخخخ
آرررره خیلی خوب بود
پینکی:یا اون تیکه فیلم مارمولک...پرویز پرستویی به دختر تو کوپه قطار در جواب مادر دختره گفت...انشالا تعالا یک همچین مالی ی ی ی یعنی اهم یه همچین بانوی وجیهه ای روزمین نمیمونه خخخخخ
خخ اره اونم نامرد خیلی خوب بود
پینکی:یا اصلا همین یاسمین..جزقل دایی...با این سن کمش یادت اون داستان سوسک رو چقدر بامزه تعریف کرد
خخخخخخخ پدرسوخته خیلی شیرین..خخخخخخ
پینکی:وااااای سر این تماشای بازیهای المپیک چقدر با بچه ها خندیدیم....هوووم...چقدر بازی خوبی کردن والیبال بانوان..آخ آخ پینگ پونگ بانوان...اون چشمهای هیزت داشت از حدقه در می اومد و مدام با بچه ها میخندیدیم
آخ آخ گفتی آخرش تو کف تماشای این والیبال بانوان میمونم..خیلی خووووبن خیلییییییی..نامردا هیچ جا پخشش نمیکنن..واسه دانلود هم نیست دانلودش کنم
پینکی:هههههههههههههههه خاک به سرم..بی حیاااا خجالت بکش ابرومون بردی که...شرافت نزاشتی واسمون...الان همه فکر میکنن کلا تو فکر این چیزایی..خاک تو سرت یکم جنبه نداری.اه
خب به من چههههه خودت شروع کردی....وگرنه من که اصلا یادم نبود
پینکی:غلط کردی من تو لفافه گفتم یکم جو عوض بشه..وگرنه کدوم مرد خنگی میشینه پینگ پونگ بانوان نگاه کنه...تو جوگیر یهوووو گند زدی به همه چی
اصلا کی به تو گفت بیای وسط بزار همون پستمون ادامه بدیم ای بابا..مث نخود میپره
پینکی:خو من اومدم از تکرار درت بیارم خنگول..اصلا برو به همون تکرارت برس ایش
نخود هر آش...ولی دمت گرم خداییش خندیدم..ایدت خوب بود افرین افرین
پینکی:آره دیگه ما اینیم..ولی گند زدی اخرش...یکم تودار باش خو..ملت هزارتا چیز میبینن صداشون درنمیاد..یک سری مسابقات دیدی شرافتمون بردی..ندید پدید
ولش کن..ولی خوبن خداییش خخخخ
پینکی:کوفت بی جنبه هیز
بابا عب نداره..کل دنیا دارن میبینن عزیزم
پینکی:ها شما؟من با شما نسبتی دارم؟ببخشید من با شما صنمی دارم؟
اااااااا...دارمت واست
پینکی:خخخخخ
......
پینکی:....