ارائه ای به نام دوستت دارم
حدودا یکسال بود که رو پروژه کار میکردیم
تا واسه ارائه کردنش و سپس تبدیل به مقاله کردنش به نتیجه برسیم
حالا قبلش چقدر واسه تعیین موضوع با استاد کلنجار رفتیم
و حتی بتونیم با این استاد پروژه پایان ترم برداریم به کنار
چقدر مانع های مشکلی از سر راه برداشتیم
بیدارخوابی ها و ....اینا به کنار
بعد یکسال وقتی دوهفته مونده بود به ارائه پروژه
و جلسات پایانی با استاد راهنما
استاد راهنما خیلی صریح بهمون گفت
ببینین تا الان هرچی زحمت کشیدین و سختی کشیدین که من میدونم چقدر بوده یک ور
ارائه هم یک ور
اینجوریی بهتون بگن الان همه چی به ارائتون بستگی داره
یعنی ارائتون ۷۵ درضد تاثیر داره و تلاشایی که کردین ۲۵ درصد
چون داور ارائه شمارو میبینه نه تلاشایی که واسه درست شدن پروژه کردین
میدونم خیلی تلخ
ولی خب حقیقت
و اگه ارائه خوبی ندین تمام تلاشایی که تا اینجا کردین انگار هیچ به هیچ
پس رو ارائتون کار کنین
فقط
حالا که چی؟
خب اینارو نگفتم که بخوام فخر بفروشم مقاله دارم خخخخ
خواستم رو به دوستان هم جنسم بگم که
چه متاهل چه مجرد
طبق فوضولی های فراوونم
و سرک کشیدن تو زندگی های واقعی فراوون
اینجوری درک کردم که
ورای خیلی از مسائل دیگه تو زندگی های مشترک
باید بگم اصلیترین چیز که میتونه یک زن پابند یک خونه تو این جامعه به جد فساد زده
همون ارائست و ثبات در اون ارائه
ارائه و ایجاد یک محیط گرم احساسی
و تقریبا تمامی مسائل ریز ودرشت تو همین نحوه ارائست
این که شما تلاش کنین واسه زندگی مهمه
این که پول داشته باشین مهمه
این که خونه داشته باشین مهمه
جالبه
حتی و حتی این که خوش رفتار هم باشین مهمه
کلا از لحاظ مالی و اخلاقی هم در سطح قابل قبولی باشین مهمه
اما
برای یک زن کافی نیست
دقیقا همه چی به همون ارائه برمیگرده
اینجوری بگم که شما دنیایی از پول و اخلاق رو برای یک زن فراهم کنید ولی ارائه نداشته باشید
اهمیتی نداره و اون زن به شما تهش تعهد اخلاقی داشته باشه وگرنه تعهد عاطفی نه
چون آخرش پشت سرتون میگه خداییش مرد خوبیه ولی خب باهاش غریبه ام
در این حد که روابط جنسی شمارو
نوعی تجاوز میدونه
دقیقا دقیقا و دقیقا چون اون ارائه وجود نداشته
اینجوری که اگه برعکس اون ارائه باشه و بقیه چیزها در سطح نسبی و حتی کمتری و در بعضی موارد اصلا نباشه
درصد پابندی و علاقه اون زن به شما بیشتر خواهد بود
جالبه که بدونید اون ارائه
تنها
میتونه یک دوستت دارم ساده باشه
یا هرچیزی از این قبیل
(اما به صورت سازمان یافته،خلاق،با ثبات و با پرستیژ،با ایجاد محیطی گرم و صمیمی و باور پذیر..نه سمبل کردنی)
البته یکم خلاقیت طبیعتا توش باید باشه....خشک خشکم نه خخخخ
یک گلی...پاستیلی خرس قهوه ای چیزی هم که باشه تضمینی دیگه(حتی در سن 222 سالگی)
اما به صورت مدام و مکرر
تکراری به اندازه کل زندگی
که اون چرخه مورد نیاز زن
برای تامین آرامش مورد نیاز مرد برای یک عمر
همواره تکمیل باشه
باید ارائه بدین
باید به زبون بیارید
باید نشون بدین
استثنا یا شاید متاسفانه اینجا ظاهر خیلی مهمه....یعنی یکجورایی هم پا با درون میاد جلو
یعنی همونجور که شما درون حفظ می کنید و مثلا خیانت نمی کنید ایشالا
تو ظاهر هم همین ارائه باید باشه چرا که کاملا مکمل همن
(در ضمن اون ظاهر و ارائه به خوش پوشی شما و حفظ پاکیزگیتون نزد زن هم از نکات مهمه ولی خب ارائه یک چیز دیگست)
و هرکدوم نباشه...یک جای کار میلنگه...بد هم میلنگه...در حد فروپاشی ارامش
(عذرمیخوام اگه باعث ناراحتی خانومها میشم)
در این زمینه اصلا رو هوش زنها حساب نکنید
چون اگه بفهمن هم خودشون میزنن به اون راه تا ارائه بدین
و اگه ندین سرد میشن
و در اثر همین ارائه ندادن ها و سرد شدن هاست
که تبدیل میشه به مشکلات امروزی
و مثلا
اون زن خودش وقف دنیای مجازی میکنه تا این ارائه رو ببینه
یا اصلا وقف هم نکنه
(افسرده میشه و پژمرده باز هم زندگی تو سردی و سکوت میره)
و با نمایان شدن کوچکترین سوراخ برای نفوذ ارائه فوری به سمتش میره
پس جدی بگیریدش
اگه زندگی خوبی میخواید
اگه آرامشی میخواید ...آرامشی که فقط زنها میتونن برآوردش کنن
اون ارائه ای که باید به زنها بدین
چون حقشون
نیازشونه
باهاش نفس میکشن
و شاداب میشن
و مث یک گل خوش بو شما رو از بوشون سراسر لذت میکنن
مطمئن باشید
همیشه خوب بودن تنها کافی نیست
ربات هم به تنهایی خوبه.....
خالی از لطف نیست برین ادامه مطلب و تقریبا در این راستا نامه براد پیت برای همسرش..آنجلینا جولی که یک مدت افسرده شده بود و براد پیت این نامه رو واسش نوشت بخونید ...اگه حوصله کنید البته..قشنگه
واسه منی که زن نیستم قشنگه..چه برسه زنها...حتی با این که مجردم..چه برسه متاهل ها خخخ
حقیقتش
باید اول نامه رو میزاشتم بعد خودم تو ادامه مطلب مینوشتم..ولی دیدم این
بخونین دیگه مال خودم نمیخونین اینقدر این نامه خوبه..نیازیم نبود شاید
اینقدر کامل و گویاست این نامه...دیگه حسودیم شد خخخ
پ.ن: متاسفانه اول مهر افتاد پنجشنبه و به مثال اون لطیفه که میگه خواستیم تفریحی مواد بکشیم اونم فقط روزهای تعطیل..از شانس بدمون خوردیم به تعطیلات نوروز خخخخ ما هم خوردیم به پنجشنبه و اخر هفته...ایشالا از شنبه هفته دیگه که مصادف باشه با پست بعدی مسابقه استارت خواهد خورد و امیدوارم شاهد حضوری با شکوه و قوی باشیم
پ.ن:خیلی استثنات میشه اورد برای این پست ولی منظور روال موجود در جامعست و عمو میت...وگرنه بله استثنا زیاد داریم که نمیخونه خیلی به این روند
همسر من بیمار شد. به خاطر مشکلاتش در
کار، زندگی شخصی و سختیها و شکستهایش در رابطه با بچهها، به طور مداوم
عصبی و ناراحت بود. ۱۴ کیلوگرم وزن کم کرده بود و در سی و پنج سالگی، فقط
چهل کیلو وزن داشت.
پوست و
استخوان شده بود و مدام گریه میکرد. دیگر یک زن شاد نبود و از سردردهای
مداوم، دردهای قلبی و گرفتگی کمر و عصبهای بین دندهای زجر میکشید. اصلا
نمیتوانست خوب بخوابد و تازه دمدمهای صبح خوابش میبرد و در طول روز
خیلی سریع خسته و کمانرژی میشد. رابطهی ما به لبهی پرتگاه رسیده بود.
زیبایی کم کم داشت او را ترک
میکرد، زیر چشمانش کبود و سیاه شده بود، با کلافگی سرش را تکان میداد و
دیگر مواظب خودش نبود. همهی فیلمها و رلهایی که بهش پیشنهاد شده بود را
رد کرد. من امیدم را از دست داده بودم و فکر میکردم به زودی از هم جدا
خواهیم شد. با همهی اینها، من زیباترین زن دنیا را به دست آورده بودم.
او
زن محبوب و ایدهآل بیشتر از نصف مردان و زنان کرهی زمین بود، و من بودم
که اجازه داشتم سرم را کنار او روی بالش بگذارم و شانههایش را در آغوش
بگیرم. پس شروع کردم با گل و بوسه و تمجید، محبت خودم را بهش نشان دادم.
غافلگیرش میکردم و هر لحظه به فکر شاد کردنش بودم. برایش هدایای بسیاری
گرفتم و فقط برای او زندگی کردم.
در
مجامع عمومی فقط دربارهی او صحبت میکردم. همهی مسایل را به دلخواه او
پیش میبردم و او را در مقابل دوستان مشترک و در مقابل خودش، تحسین
میکردم. شما باورتان نخواهد شد که چطور از نو شکفت. حتی از گذشته هم بهتر
شد. وزن اضافه کرد و دوباره رنگ به رخسارش برگشت. دیگر عصبی نبود و مرا
بیشتر از همیشه دوست داشت. هیچ وقت فکر نمیکردم که میتواند این همه عاشق
باشد.
و آنگاه من یک چیزی فهمیدم: هر زن انعکاسی است از مردش.
اگر شما او را دیوانهوار دوست دارید، او هم عاشق خواهد شد.
براد پیت