اندرباب اولین مسافرت تخصصی
این پست دیروز یعنی چهارشنبه ۱۲ آبان نوشته شد:
امروز عازم رشتم
یعنی اول میرم با قطار تهران
دوستم که از مشهد خواهد اومد بهم ملحق میشه
بعدش با اتوبوس میریم رشت
البته محل استقرارمون فعلا انزلی تعیین شده
چون اونجا جا گرفتیم اما تا بریم ببینیم چی میشه
تا چهارشنبه صبح ۱۹ آبان رشت یا انزلی خواهیم بود
سپس من از دوستم جدا شده
من برمیگردم تهران و اون میره مشهد
ساعت ۱۹:۳۰ همون روز به همراه دوستی دیگر اونجا نمایش می سی سی پی نشسته می میرد میبینیم
و شب هم تهران میمونم
و پنجشنبه صبح هم تهرانم
فعلا واسه پنجشنبه صبح برنامه ای ندارم
اگه دوستی تهرانی اعلام آمادگی کنه واسه اون فیکسش میکنم خخخ(چه خودم بردم بالا خخخ)
و ظهر حرکت میکنم سمت بندرعباس
خب من مسافرت زیاد رفتم تا حالا
خیلی از جاهای کشور اکثرا با خانواده
یا تنهایی هم چندجا رفتم
ولی این مسافرت فرق داره
اولین مسافرت صرفا گردشی و مجردی زندگی منه
اولین مسافرتی که فقط برای گشتن و شناخت دارم تجربش میکنم
واسه همین نامش گذاشتم اولین مسافرت تخصصی
و بدون شک این دست مسافرت ها زیادتر خواهد بود از این به بعد
چون مسافرت و گشتن جز اولویت هام
این دفعه رشت
دفعه بعد اصفهان یا خرم اباد
دفعه بعد اهواز یا......
اروم اروم تا شناخت
تا معرفت
خیلی حرفها راجب نگاه بقیه بود نسبت به این سفر
که دوس داشتم بزنم
ولی خب به دلیل نبود حوصله این پست
همینقدر میگم که
هرچی من از قبل به همکارا میگفتم که میخوام برم رشت کسی انگار باور نمیکرد
ولی امروز که گفتم عصر میرم رشت
همه متعجب موندن
میدونین اینجا چون همه غریبن مرخصیاشون میرن شهرشون
کمتر میشه اینجوری برن یک شهر دیگه مرخصی
برای همین حسرت میشد دید تو چشمشون
چیزی که برای من عجیبه
چرا ادمها اینقدر به خودشون ظلم میکنن
و فرصتی برای شناخت دنیا واسه خودشون نمیزارن
چرا اینقدر به روزمرگی عادت کردن
و سخت میبینن دنیای تازه ای تجربه کردن رو
نمیدونم
نمیدونم
امروز اضافه شد:
کلا آدم چشم پاکی نیستم ولی خب وقتی میام تهران این چشم ناپاکیم به شدت شکوفا میشه
و بانوان با دقت بیشتری از زیر نگاهم عبور میکنن
تو ایستگاه مصلی مترو تهران
یک خانومی دیدم
سوا قیافش
که مورد بحث نیست
موهاش به جای این که از پشت ببنده و از مقنعه یا شالش بندازه بیرون
از جلوی مقنعش انداخته بود بیرون
و جذاب تر از اون
یک گره بسیار زیبا یا بافت زیبای کوچک
نمیدونم دقیقا خودشون بهش چی میگن
زده بود سرموهاش و از جلوی مقنعش انداخته بود بیرون
و مارو با ذوق زیادی همراه ساخت
تنها با یک گره ساده
و تغییر زاویه محل قرارگرفتن مو
همین