میخواهم گستاخ بمانم
فکر کنم اولین باره که تیتر میزنم بعد شروع میکنم به نوشتن
چون همیشه مینویسم و از دلش تیتر انتخاب میکنم
مدتیه تو توییتر دارم فعالیت میکنم
البته خیلی وقته ساختمش
ولی خب جدیدا زیاد میرم و توییت میکنم
(هرچند مث اینجا نه کسی میخونش نه لایک میکنه نه کامنت میزاره
اما به هرحال)
فضاش اصلا با اون چیزی که فکرمیکردم همخونی نداره
اکثرا تین ایجرهای بی ادب و بی پروایی هستن که انگار دنبال یک گمشده ان
اما خب با تموم این که بینشون و بین گروه ها یی ک تشکیل میدن هیچ حرفی برای گفتن ندارم
و حتی راهی برای نفوذ
ولی گستاخیشون برام خوش اینده
باعث میشه حس گستاخی بیشتر برام خوش این باشه
اونقدر که تا مدتهای مدید دوس دارم گستاخ بمونم
مث جنگیهای پارتیزانی روم باستان
گستاخی این اجازه رو بهم میده که واردشون بشم و بفهممشون
بدون ترس از بلاک شدن
طرد شدن
تو پشت گستاخ بودن
حسرت نیست
دلت نمیسوزه که سعی کردم خوب باشم و سوختم
هرچند گستاخ بودن رو هم باید بلد بود
و همین که من جذب خودش میکنه
ایا من گستاخ بودن بلدم؟
مشخص میشه :)