نمیدونم از کجا شروع کنم و از کدومش بگم
ولی خب از یک جا شروع میکنم
امیدوارم در اخرش دلم راضی باشه
ابتدا از سفرم که از چند ساعت دیگه به مقصد اصفهان برای یک عروسی شروع میشه
و بعد از دوسه روز به مشهد ختم میشه
شروع میکنم
سفری که میتونه حاوی خبرهایی به شدت خوب واسم باشه
سفری که شاید این بار دیگه بوی بازگشت به بندر نده
همون چیزی که ازتون خواستم واسش دعام کنید
سفری که به شدت شوق رسیدنش دارم
چون به شدت چشم امیدم بهش روشن
من دارم میرم سفر دوستهای خوبم
حداقل تو اصفهان خیلی به نت دسترسی ندارم
اما مشهد ایشالا از خجالتتون درمیام خخخ
بعدش میخوام از این بگم که راستش
دلم گرفت از این که دیدم استقبال چندانی از مسابقه نشد
و اکثرا خیلی محترمانه گفتن که احتمال شرکت کردنمون زیر ده درصده
حالا با دلایلی منطقی یا غیرمنطقی
میدونین میتونم منطقی باشم و بهشون حق بدم و کاملا درکش کنم
ولی میخوام احساسی باشم
میخوام حرف دلم این بار پنهون نکنم راستش
به هرحال میل خودشون شرکت کنن یا نه
ولی خب دلم گرفت از این که احتمال ده نفر شدن هم خیلی کمه
دلم گرفت که اون محبوبیت که فکر میکردم رو ندارم و با استقبالی انبوه مواجه نخواهم شد
تودلم به خودم گفتم اصلا مهم نیست ..مهم این که هیچکی هم نباشه خدا هست
البته هنوز تو کانال نزدم و شاید بچه های کانال روسفیدم کنن معلوم نیست
ولی در کل استقبال هم نشه
با قبول این حقیقت که اون محبوبیت ندارم
با لبخندی مونگول وار اون هدف اصلی که با فکرش مسابقه رو تو ذهنم طراحی کردم رو عملی میکنم
در هرصورت برنده مسابقه یک موسسه خیریه خواهد بود و پول جایزه به حسابشون واریز خوهد شد
و به فرد یا افرادی نیازمند خواهد رسید
نه برای این که من خوبم
برای این که من بازهم کار خودم میکنم
و آره چیزی که فکر میکنم خوبه رو سعی میکنم به سرانجام برسونم
ولی خب به هدف دومم نمیرسم
و بازهم به خودم خرده نمیگیرم
بهقول شاعر گر گدا کاهل بود تقصیر صاحب خانه چیست
یک کارناوالی برگزار میشد و ما با انبوهی از ذوق ها و فیلم ها و اهنگهای محبوب اشتا میشدیم
و مقداری از این روزمرگی فاصله میگرفتیم
ولی وقتی با بهونه های مختلف میخوایم اون روزمرگی چنگ بزنیم دیگه نمیشه به زور چیزی عوض کرد
بزار همه تو همون سبک که هستن حال کنن
تجربه های جدید و این چیزا کلا یوخ
بگذارر بیفتد و بیند سزای خویش مثلا
پینکی:این الان تیکه سنگینی بود به بعضی دوستان؟
دقیقا تیکه بود...چون مگه از هنر بهتر واسه روح داریم..
پینکی:حالا من کاری به اصل حرفت ندارم ولی خب میتونی بهترم بگی...به هرحال نطر هرکسی محترم و اقا دوس نداره شرکت کنه...به توچه اخه
خو من زورم میگیره
پینکی:انقدر زورت بگیره که بترکی
شد تو یک بار طرف من بگیری..اقا من حرفم این..این که ما با هنرهای مختلف و تجربه های جدید اشما بشیم بده؟
پینکی:عزیزم خو من نمیگم بده..اصلا حرفت درست..ولی خب دوس ندارن شرکت کنن..بفهم نفهم...
من دیگه حرفی ندارم
پینکی:همون بهتر...با این ادبیاتت حرف نراشته باشی بهتره..بی منطق...
اعصاب نمیزاری واسه ادما..خلاصه که شد شد نشد نشد
کاری نداریم میرسیم به بحث سوم
در طی دو هفته گدشته بنده از سوی وبلاگ روزمرگی و وبلاگ طلوع من دعوت شدم به دو تا چالش
که
خب به دلیل این که برهمه واضح و مبرهن که این یک ماه گذشته رو کلا حال
خوبی نداشتم و زیر فشار بودم ازشون و البته از نوشته هام نیز مشهود بود
ازشون عذرخواهی کردم و گفتم نمیتونم شرکت کنم
اونها هم با مهربونی پذیرفتن
البته
خداییش هم واقعا فشار عجیب قریبی تحمل میکنم و میدونم که با شرکت کردن
نمیتونم چهل درصد خودم هم نمیتونم به نمایش بزارم و با این شرکت بیخودی
سمبل میکنم و خودم نمیتونم راضی کنم
فشاری
که حتی برنامه های لازم واسه از زیرش دراومدن هم نتونستم عملی کنم و رسما
مثلا یک جسد یک گوشه کز کردم و فقط سرم تو گوشی و نمیتونم خیلی طراوت باشم
ووالبته حس خوب
کارخونه حس خوب رسما خوابیده
اما خب با تموم این حال ها
نتونستم
بازهم اروم بگیرم و به روی خودم نیارم که چقدر خرذوق شدم از این که دو
مهربون ادم حسابم کردن و بهم پیشنهاد دادن اونم بعد این همه مدت که دوست
داشتم بلاخره یکی بهم توجه کنه
خلاصه هرچی حس خوب و انرژی تو انبار داشتم جمع کردم و خودم حمع و جور کردم که اماده شرکت در دوچالش بشم
ابتدا از چالش وبلاگ رومزمرگی شروع میکنم به دلیل زودتر دعوت کردنم
با اینا تابستون خود را سر کنید
به این صورت که باید در خصوص موارد زیر علائق و پیشنهاداتت رو بگی..
کتاب – آهنگ – فیلم – بازی – شعر
قبلش
یک نکته رو بگم که به دلیل تداخل با مسابقه خودم...من بهترین تو لیست
نمیارم چون بهترینم لو میره..تو پنج انتخاب برتر 4 تا بعدی واستون میزارم
کتاب:
2 عقاید یک دلقک نوشته هاینریش بل
همینقدر
کافیه راجبش بگم که اونقدر همزاد پنداری کردم با این کتاب که عر عر اشک
میریختم پاش...فکر مبکنم مادرم تودلش میگفت این بچه مگه داره دعای جوشن
کبیر میخونه اینقدر گریه میکنه پاش خخخخ
ولی فوق العادست...حتما تجربش کنید..حتما
3 دنیای سوفی نوشته یوستین گودر
کلا
با این کتاب به معنای واقعی کلمه با یک تیر دونشون میزنید...هم تاریخچه ای
مرتب از فلسفه و نظریه های مختلف میاد تو دستتون و هم تعریفی زیبا جدید و
منطقی از وجود خدا رو درک میکنید...واقعا توصیش میکنم از دستش ندین این
روهم
4 رسم و راه سامورایی نوشته یاماموتو چونه تومو
این
کتاب من تو فیلم رسم و راه سامورایی ساخته جیم جارموش باهاش اشنا
شدم...اینقدر میگم راجبش که طوری جذبم کرد همون چندصفحه ای که تو فیلم جمله
هاش میگفت..که من چیزی حدود 4 الی 5 سال دنبالش کردم..تو شهرهای مختلف و
سال انتشار و انبار ذخیره و همه جارو گشتم گیر نیاوردم..اخرش کتابخونه حرم
اما رضا (ع) گیرش اوردم و کپیش کردم و خودم واسش جلد طراحی کردم و چاپ کردم
خخخ
در این حد ..دیگه با خودتون :)
5 نمیدونم شاهنامنه فردوسی بگم یا کارخانه شکلات ساری
البته بی شک شاهنامه فردوسی
ولی خب دلم نمیاد کارخانه شکلات سازی نگم
اخه جفتشون خوبن ولی خب اگه بخوام ادامه بدم رو به رو زیادتر میشن و میخوام قالبی پنج تایی داشته باشه
که اون اولی و بهترینش تو مسابقه خودم مطرح میکنم چون نمیخوام لو بره خخخخ
اما شاهنامه فردوسی که اصلا وظیفه هر فارسی زبان که بخونش به نظرم
واقعا همه چی تموم و اگه میبینین تو این ردست واسم صرفا برای این که احساسی نوشتم وگرنه شاهنامه رتبه برتره همواره
اما
کارخانه شکلات سازی که متاسفانه اسم نویسندش تو ذهنم نیست و حال ندارمم
برم سرچ کنم هم واقعا از اون کتابایی بود که تو بچگی خوندم و خیلی رو تاثیر
داشت
خیلی جاها ازش الهام گرفتم و از طریقش حرفم زدم
واقعا خوبه لامصب..واقعا
اما آهنگ
البته
برترین اهنگ من اونایی که تو کانال بودن میدونن چیه دیگه خخخ ولی بازهم
نمیارمش تا اونایی که نمیدونن لو نره واسشون واسه مسابقه خودم
اما خب طبق روال 4 تا بعدی واستون میارم
2 stationary traveller از گروه camel
فقط سکوت میکنم و امیدوارم گوشش بدین
تو تاریک مطلق شب و البته سکوت مطلق
روحتون مشاهده خواهید کرد که به پرواز درمیاد
3 lonely day از گروه system of a down
اهنگی فوق العاده..همین!
4 father $ sun از cat stevens
این اهنگ به شدت من ترغیب میکنه واسه کارهای بزرگ
هرچند یکی از اون کارهارو خیلی الان نمیپسندم
اما در کل از کیفیت عجیبی برخورداره...واقعا دوست داشتنیه..واقعا
5 dance me to the end of love از leonard cohen
اهنگی در ستایش عشق
اگه عاشق نباشید هم با این اهنگ عاشق میشید....واقعا ستودنیه
تشویق به عشق موج میزنه
یکجورایی با این اهنگ اگهخ عاشق نباشید احساس پوچی میکنید
یک عاشقانه تمام و کمال
و اما فیلم
دیگه من باز نگم که برترین فیلم واسه لو رفتن نمیرم نمیگم دیگه خخخخ
2 پاپیون
بازی فوق العاده استیو مک کوئین
اگر دلتون واسه ازادی تنگ شد
پیشنهاد میکنم این فیلم حتما ببینید
واقعا این پیشنهادهایی که میدم دنیا دنیا حرف باید زد راجبش..ولقعا کبیر و بزرگن...تکرارنشدنین
3 پدرخوانده یک اثر فرانسیس فورد کاپولا
کلا
مارلون براندو هرجا باشه بازی هارو کلا جمع میکنه..طوری توقعات میبره بالا
که پدرخوانده دو و سه با تموم افتخارافرینیهای آل پاچینو کبیر و رابرت
دنیرو جلوش لنگ میندازن..البته ال پاچینو تو پدرخوانده یک بازی فوق العاده
ای داشت اما امان از پدرخوانده یکاهنگ فوق اعاده ..همه چی...واقعا یک
4 ویوا زاپاتا یا زنده باد زاپاتا
و بازهم مارلون براندو کبیر
روحش شاد...انگار خدا بازیگر به دنیا اورده بودش..لامصب چی میخوای تو از جون ما
فیلمی برای ارمان خواهی
عالیه
5 رسم و راه سامورایی ساخته جیم جارموش
6 درخشش اثر استاد کوبریک
7 شجاع دل
اخه
من چیجوری ساخته های کوبریک نگم..چیجووری از فارست گامپ و نجات سرباز
رایان با بازی خیره کننده تام هنکس نگم...چیجوری ساخته های تارانتینو و
اسکورسیزی و ایناریتو و جارموش و ..................
اخه تا صبح طول میکشه که من بخوام ادامه بدم..کدوم نگم اخه
چرا این کار میکنین با من
کاش این قسمت فیلم نبود....عذاب وجدان گرفتم..با هرکدومش دنیاها دارم....
تا بیشتر حرص نخوردم برم سراغ چالش بازی هعییییی
بازی
خب چون بازی تو لیست بهترین های مسابقه خودم نیست با خیال راحت از بهترینش شروع میبکنم تا شماره پنج خخخخخ
1 FIFA
پرسیدن داره؟پسر باشی..عشق فوتبال باشی بعد بازی ای جز فیفا تو صدر علاقه هات باشه
فیفا 97 تا همین فیفا 16 که بزودی 17 اش هم میاد
زندگی کردم باهاشون
نداریم بازی از این بهتر و هیجانی تر..عااااشقتم فیفا
2 farcry 3
داستان عالی...گرافیک عالی....شخصیت پردازی عالی..اسلحه ها عالی....همه چی عالی
مگه میشه عشق بازی باشی و این بازی بازی نکنی؟
بعید میدونم...بعید میدونم
3 maxpiin 3
این بازی به شدت دوست داشتنیه..اونقدر که فیلمشم ساختن
خیلی محبوب و خواستنیه
کلا هیچوقت از کیفیتش کم نمیشه...فوق العادست
4 call of duty modern warfare 3
سر این بازی موقع مرگ کاپتان مک تاویش گریه کردم
و موقع مرگ اون بنده خدا روس که یادم نیست بالا پایین پریدمپ
چقدر خوب بود اخرش...یادش بخیر
دیگه بازهم خودتون تا اخرش بخونید
به شدت با کیفیت و تاثیر گذار...تو زانر اکشن واقعا رودست نداره این call of duty
5 counter strike
بازی همیشه محبوب گیم نت ها
هیچوقت حتی الان که بازی ها تو اوج گرافیک هستن ولی...هیچی جای این بازی تو گیم نت ها نمیگیره
چه واسه نسل ما و چه چند نسل بعد ما
حتی الان که گرافیکش خیلی سطحی و کم به نظر میاد
با عرض پوزش از بازیهای سوپر ماریو و سونیک و دیگر بازیهای قدیمی مربوط به میکرو و سگا و اتای و اینا...
حق بدین که نو که اید به بازار کهنه شود دل ازار خخخخخ
ولی کتمان نمیشه کرد که خداییش خاطره های خوبی باهاشون داشتیم و بی معرفتی که یادی ازشون نکنیم
چون بخشی از خاطره سازیهای بچگیمون هستن همیشه
مرسی از همشون :)
و بلاخره شعر
الان هم میتونم بهترین هام بگم خخخخ
به دلیل بالا بودن سطع شعرها و شعرا و کوچک بودن زیادی من
من فقط اسم میبرم..دیگه خودم سکوت میکنم
انقدر بزرگ و شناخته شده ان که رسمات واسه ادم حرف نمیبمونه
1- مثنوی مولانا
2-غزلیات حافظ
3-سهراب سپهری
4-مهدی اخوان ثالث
5-لیلی نام تمام دختران سرزمین من است عرفان نظرآهاری
اوففففففف چه چالش سختی بود
راستش
خیلی بیشتر دوس داشتم حرف بزنم راجبشون....چون دقیقا از چیزایی بود که
احساس میکنم حرفهای زیادتری داشتم راجبشون..اما حیف که خوردم به دوره رکود و
نتونستم تمام خودم باشم
یکم گرفته شدم....چون خیلی دوس داشتم و دوس داشتم بیشتر انرژی بزارم پاش..اما خب...
عذرمیخوام
از میثم جان وبلاگ روزمرگی که اگه نقصی تو برگزاری این چالش هست و امیدوار
به بزرگی خودش ببخشه و این که دنیا دنیا تشکر بابت ایت که بنده حقیر قابل
دونست و دعوتم کرد به مسابقه..لطفت بی پایان..مرسی
و اما چالش نامه عاشقانه که توسط آسی خانوم از وبلاگ طلوع من دعوت شدم به اون
ضمن تشکر از ایشون که لطف کردن و من به این چالش دعوت کردن
بدون مقدمه به سراغ نامه میروم
به نام خدا
برای دخترک بازیگوش خیالی بی چهره ذهنم
از طرف یک بیش فعال خیالباف
میدونی،این سخت نیست که هرروز و هرروز تو رو تو گندم زاری تصور کنم ولی توانایی صدا کردنت نداشته باشم
شاید بترسم بگی نه
شاید مال یکی دیگه باشی اصلا
شاید اصلا توهمی ساخته باشی و ......
اما خب این ها هیچکدوم مهم نیست راستش
چون مهم من با خیالت تنهایی هام پر میکنم و لحظه های خوب میسازم و خاطراتی میسازم کنارت
حتی با این که واقعی نیستن
به هیچ وجه هم خودم سرزنش نمیکنم...چون اگه خیال بد بود که خدا خیال رو نمی افرید
اونم خیالی چون تو که ارامشی اساسی رو واسم رقم میزنه
اما خب سخت اون که به روزی فکر کنم که باید از خیالت بیرون بیام و دل به دختری بدم این بار واقعی و چهره ای مشخص
آره دخترک حقیقتش این من از همه چی بیشتر میترسونه
این که به روزی فکر کنم که باید از خیالت بیام بیرون
فکرکردنش بهش آب سردی به پیکرم...چه برسه که اون روز هم بیاد
گاهی وقتا به تو میگم شاید تو مریضی هستی و من به تو گرفتار شدم و به فکر درمان میوفتم
ولی بعد که یاد اون همه خاطرات تجربه نشده میوفتم از خودم خجالت میکشم
حق بده....هرکسی زیر فشار فکرهای مختلفی میکنه دیگه
با تموم این ها این نامه رو واست نوشتم که بدونی فقط برای اهالی ذهنم رسمی نیستی
برای همه کساییی که من میشناسن رسمی هستی
یک دخترک شیطون بانمک که هیچکی چهره ای ازش به یادش نیست
دخترکی که اومده برای من باشه
مال خودمه
و تعهدم بهش ثابت شدست
تا ابد با من بمون
و روزی اگر خواستی صورتی پیدا کنی و به دنیای واقعی قدم برداری
لطفا همونی باش که تو گندم زار پرشده از نورافتاب هرروز به تماشات میشینم
و برای نزدیک شدن بهت ثانیه شماری میکنم
ثانیه هایی که هرروز و هرثانیه ادامه داره
همونی که ازشیطنهات به وجد میام
و دیگران از شیطنتهامون به وجد میاریم
و سودی هستیم همگانی برای خودمون و دیگران
همونی که میخندبم باهم ..دست ها میگیریم..عاشقانه ها میسازیم و در عشق شروع میشویم و در عشق تمام
همونی که تو آغوشت با خیال راحت و به دور از نامحرمان هق هق میزنم زیر گریه
و روزهای سخت دوری از معبودم فراموش میکنم
همونی که تمام شدنی نیست حتی در جمله
و تا فردا صبح ادامه داری همیشه
و تنها میتوان یک جمله تمام کرد توصیفت را و ارام گرفت
دوستت دارم دخترک خیالی بی چهره من
پایان
جاداره
از آسی خانوم نویسنده وبلاگ طلوع من تشکر کنم که مهربانانه من دعوت کردن و
عذرخواهی کنم اولش که ابتدا نتونستم خودم مهیا کنم برای این چالش و الان
هم که مهیا کردم نتونستم تمام خودم تو این نامه عاشقانه به نمایش
بزارم..امیدوارم ببخشید...با تشکر از لطفتون
پ.ن:احساس
میکنم غلط املایی زیاد داشته باشه این پست...میدونم عادت کردین خخخخ ولی
خب ببخشید بازهم بر من و در اولین زمان ممکن ویرایشش می کنم حتما..ببخشید