در مسیرناکجا آباد

مینویسیم تا بدونیم هستیم...
در مسیرناکجا آباد

چه به بازی ادامه بدی،چه بازی ادامه ندی..جهان به بازی خودش ادامه میده،توقفی وجود نداره،پس فکر کنم بهتره سعی کنی بهترین بازیت بکنی و بهترین نمایشت به اجرا بزاری،به جای این که مدام وقتت به غرزدن و کثافت کاری تلف کنی.

بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

۳۴۳ مطلب توسط «پیمان» ثبت شده است

نگاه کن نگاه چه خاکی گرفته اینجارو

اینجوری نگام نکن جون وبلاگ

نه..نه..به خدا نه...آره دسترسیم به تلگرام و کانال راحت تره ..ولی نه اشتباه میکنی

به خدا نه...

آخه دلیل نمیشه چون اونجا فعال ترم یعنی تورو فراموش کرده باشم

خو لامصب من میام یار قار ۴ سالم با یک کانال پیزوری عوض کنم که قدمتش دوماهم نشده

نگو ناراحت میشم

خو حق بده جون وبلاگ..تو مرخصی بودم نمیشد خیلی سربزنم بهت دیگه فدات شم...خو من که پای سیستم خودم نیودم..پای لپ تا بودم..بعدشم همش بیرون بودم خودت که بهتر میدونی دیگه

بعدشم هفته اول خداییش خوب میومدم سمتت دیگه قبول کن..هفته دوم خب یکم بیشتر درگیر شدم حق با تو..کم کاری کردم

نههههه منت کجا بود؟؟ غلط کنم منت بزارم ..من کی باشم بخوام سر تو منت بزارم...همه میدونن تو خیلی بیشتر از اینها سر من منت داری و لطف کردی و روزهای خوش فراوونی با تو دارم و  ارضا شدن فکریم بیشتر با تو بوده

ولی این که میگی کم لطفی منظورم که  اینجوریا هم افتضاح نبوده ولی خب میگم قبول دارم از طرف من سهل انگاری بوده

ببین ببین خب طبیعیه  چون کانال تو تلگرام تلگرامم تو گوشیه گوشیم همیشه تو دستمه..خیلی بدیهیه دسترسی به اون بیشتر باشه

ها؟...آره تو هم میتونم از طریق گوشی بهت دسترسی داشته باشم...ولی خداییش خودت چندبار اعتراض کردی نمیخوای با گوشی چکت کنم...نمیتونی خوب حق مطلب اداکنی حتی تو جواب نظرات

قبول کن واسه این که باهم باشیم باید پشت سیستم باشیم دیگه که خوب کنترل همه چی داشته باشیم

البته قبول دارم من خیلی این چندوقته زیاد پای گوشی و تلگرامم و باید کمترش کنم..این که کلا مردود این قضیه و باید باهاش بجنگم..این بحث کلیه..ولی خب در کل خودت چندبار گفتی من دوس ندارم این نوشته های کوچیکت بزاری...و نمیتونی یک پست الکی صرف نوشته های کوچیک کنی چون نمیتونی ارضام کنی..حقم داریا..خدایی این پستهایی که من میزارم اینجا طوی سعی میکنم تمام و کمال باشه که رسما ارضا میشم ولی خب بعضی وقتها واقعا نمیشه بیشتر از چند خط یک چیز نوشت آزارم میده...ولی دلمم نمیاد جایی ننویسمش..حق بده جون وبلاگ...گناه دارن این نوشته های کوچیکم دیگه ..خب طبیعتا بیشترم میان دیگه به ذهنم..واسه همین میان و من مینویسمشون تو کانال....راجب عکس و اهنگ که خودت بهتر میدونی ما اینجا چقدر دنگ و فنگ داریم یک اهنگ و عکس بخوایم آپلود کنیم...اونجا خب از این لحاظ راحت ترم دیگه..

حالا یک سری عکسهای خاص و اهنگ خاص که مال خودته اصن اینجا ثبت نشه کجا ثبت بشه ولی به صورت حس لحظه ای که میخوام اداکنم قبول کن اونجا راحت تره

قربون معرفتت برم که اینقدر خوب کنارم وایستادی..من عذرمیخوام...حق با تو..میبینی که از موقعیم که اومدم دیروز که خونه خواهرم بودم  تو این هفته دوتا نگهبانی واسم گذاشتن..نمیزارن حسابی بهت برسم..میدونیم که نمیتونم سرسری بشینم پات و یک چیزی بنویسم..باید فکرم باز باشه...خودت بهتر میدونی دیگه

درک کن نوکرتم

شما شالاری..حرفت حقه...خدا سایت از روسرمون برنداره

ولی شما ببخش من جبران میکنم

باشه؟

قروبونت برم که اینقدر بارمرامی وبلاگ گلم...فدات بشم وبلاگ خوشگلم

و


۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۵ ، ۲۳:۰۱
پیمان

باید اذعان کنم گرسنگی مانع فکر کردن

باید اذعان کنم گرسنگی مانع نوشتن

باید اذعان کنم الان درک می کنم بابا میگفت

گشنگی نکشیدی باباجون که عاشقی یادت بره یعنی چی

باید اذعان کنم گرسنگی کاری میکنه انرژی نداشته باشی دیگه دیگران قانع کنی چرا روزه گرفتن خوبه

باید ادعان کنم دارم میرم تو جبهه کسایی که اعتقاد دارن روزه خواری تاثیر میزاره بر روزه دارا

واقعا حقیقت

لامصب گرسنه که باشی رویاهات هم رو به فنا میبینی

ولی خب با تموم دهن سرویس شدناش

ولی خب روزه خیلی خوبه خخخ

واقعا انسان لازم داره هر از چندگاهی چیزی دم دستش باشه ولی نره سمتش

نه نمیخوام توجیح کنم چرا روزه خوبه

انقدر دلایل بر بدیهی بودن خوب بودن روزه هست که واقعا کار بیهوده ای میدونم بخوام راجبش توضیح بدم

اصلا احساس نکنین میخوام راجب این  موضوع صحبت کنم

میخوام بگم ادم باید فاز خودش بدونه

کاری به دوستانی که روزه نمیگیرن ندارم

هیچوقت نداشتم

حتی وقتی جلوم روزه خواری کنن ندارم

به من چه واقعا

هرکسی تو قبر خودش میخوابونن

البته اگه ازم دلیل بر روزه گرفتن بخوان

حداقل سعی میکنم دلایل جالبی واسشون بیارم

حتی اگه قانع نشن خودشون بگیرن

قانع بشن چرا من میگیرم خخخخ

خلاصه که این دوستان فاز خودشون بر نگرفتن کوک کردن و ادامه میدن

ولی واقعا درک نمیکنم

دوستانی که با اعتراض روزه میگیرن

و دنبال بهونه ای برای اززیربار دررفتن روزه ان

از قصد حد ترخص رد میکنن

میرن دکتر

از اون دکترهایی که هیچی قبول ندارن

اونا هم بی تفاوت میگن روزه نگیر واست بده

اینا هم خوشحال چشم آقای دکتر دیگه نمیگیریم

یعنی چی؟

آخه چه روزه ایه که همش اعتراض به خدا و دین و مذهب که چه کاریه اخه روزه گرفتن

آخه چه روزه ایه که با کلاه شرعی گذاشتن سر خدا

چقدر یک خدا باید بی رحم باشه که ازش میترسین که اینجوری روزه میگرین اخه

من که یک بنده ناچیزم و به من ربطی نداره  دلم میگیره

چه برسه به اون خدا که با کلی ذوق طرح داده ایده داده

پیشنهاد داده

به نظر من یعنی پیشنهاده بیشتر تا یک حکم واجب

وگرنه از اون خدا به اون عاشقی

اصلا برنمیاد که بخواد واسه همچین چیزایی مجازات کنه ادمهارو

چرا سیاست ترس از خدا رو پیش گرفتیم

چرا فکرمیکنیم گرفتن و نگرفتن روزه تاثیری بر تصمیمات خدا داره

خدا فقط دوس داره کاری که انجام میشه با عشق انجام بشه

با تموم خود انجام بشه

اینجوری که باعتراض و نق و نوق و دنبال راهی واسه پیچوندن روزه باشیم که بدتر میشه

بعید هم نیست جریمه ای هم درنظر بگیره

کاری که صورت میگیره باید قشنگ و شکیل و از رو علاقه باشه

وگرنه به جرات میگم به مفت نمی ارزه کاری که از رو ترس و ریا و اعتراض و ناراحتی باشه

پیشنهاد داده که حالمون خوب شه،قوی تر شیم،قدرزندگی بیشتر بدونیم

نه این که از روترس یا هرکوفت دیگه ای پیشنهادش واسش زهر کنیم

و به حساب خودمون هم بگیریم هم تحلیل کارشناسانه و منطقانه و از نظر من به شدت احمقانه و حقیرانه بیاریم

که بامنت بگیم حالا ما که میگیریم..گفته بگیر میگیریم حالا ولی خب کار درستی نیست روزه گرفتن و جز ضربه زدن چیزی نداره

آره ما خوبیم!

آخ که حرصصصم دراومد...به قول رضا صادقی قربونت برم خدا چقدر غریبی رو زمین....

حالا  این دوستهای خوشکلمون به کنار  اون دوستانی که هم غر میزنن و هم از افطار تا سحر ماراتن خوردن دارن و تو ماه رمضون چندکیلو اضافه وزن پیدا میکنن به کنار

غرنزنی این جوری بخوری بسیار نکوهیدست

دیگه غر بزنی اینجوری هم خودت نابود کنی

بد اندر بد

خلاصه که خواهر محترم و برادر محترم میخوای اینجوری باشی...بی اعتقاد و رو زور

نگییرررر خو

حتی اگه جریمه ای هم واسش درنظر گرفته باشه

جریمه این بیشتر از روزه گرفتن با غرغر نیست

آخخخخ که ما ادمها توانایی این داریم یک ایده زیبا رو به نحو احسن به گند بکشیم

قیامت جالبی خواهیم داشت..بی شک

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۱۰ تیر ۹۵ ، ۱۱:۳۸
پیمان

 کلا احساس میکنم خدا از هیچ فرصتی دریع نکرده که انسانهارو تشویق به تفکر کنه

مثلا همین شبهای قدر به نطر من که بیشتر این شبهارو بهونه کرده که انسانها یک شب تا سحر تو تاریکی شب بشینن و فکرکنن

وگرنه که اعمالش خیلی طول بکشه تهش دوساعت تازه همشم مستحب

فکر میکنم اگه یکی بشینه عین شب تا سحرش  جدی و اصولی فکرکنه که دقیقا چیکار کرده تو این یکسال گذشته تاثیری خیلی بیشتر از قسم دادن و اینا داره

وقتی ادم بشینه با خودش دو دوتا ۴ تا کنه و حق به جانب فکرنکنه به خیلی چیزا

پی میبره فلان جا همه حق به من دادن ولی من میدونم که حق با اون بود چون من یک سری حقایق نگفتم فلان جا بیخود عصبانی شدم چه دلیلی داشت..اصلا چه فایده ای داشت..جز ضربه زدن به خودم

فلان جا قضاوت اشتباه کردم و و از اون بدتر قضاوتم گفتم و بدتر حتی ذهنیت کسی دیگه رو هم نسبت به اون بنده خدا منفی کردم

فلان جا فلان جا و فلان جا و....

اینجور وقتها استغفرالله حتی اعتقاد محکم به خدا هم نمیخواد ..خلوت انسان با خودش و مذاکره صادقانه با خودش دیگه..همون دو دوتا ۴ تا خودمون..

برای چندساعت حق به جانب پیش خودمون فکرنکنیم...

میبینیم ما که چه مذهبی چه غیر مذهبی اینقدر به خودمون افتخار میکردیم چه گندهایی که نزدیم..و شاید  شاید چه دلهایی که نشکستیم

انقدر این چیزارو میاری جلو چشمت که میبینی سه شب تموم شد و هنوز کلی مونده که فکرکنی یهو متوجه میشی در ازای همین فکرها اشکت مدام سرازیر شده و خودت متوجه نشدی بدون این که بشینی پای روضه ای..بدون ای که قسم بدی خدارو به دوازده امام..بدون این که بگی الغوث و الغوث

اشتباه نشه..من خودم شخصا دعای جوشن کبیر از کاملترین دعاها و اهنگین ترین دعاها میدونم و اگه عاشق اهنگ و ریتم باشی متوجه میشی چقدر دعای اهنگین و زیبایی که ۱۰۰ فراز طولانی و وقت گیر که میخونی ولی متوجه نمیشی کی تموم شد..به خصوص که معنیشم بدونی که میبینی اونجاست که چقدر دلت میسوزه

ولی خب حقیقت این که تفکر نقش اعلی رو داره نسبت بهش چون خیلی مفید تر میتونه عمل کنه و تاثیرگزارتر..

چون مثل یک انتی ویروس میوفتی تو خودت و انباشته هایی از درگیری های ذهنی رو رفع و رجوع میکنی ضمن این که تفکر مبرا از مذهبی و عیر مذهبی و با حجاب و بی حجاب و و هزاران تبعیض احمقانه دیگه تو رو بدون نیاز به هیچ وابستگی ای به خودت وصل میکنه و بعداز پاکسازی میتونی نگاهی شفاف تر به زندگی داشته باشی و ببینی خیلی گله هایی که از خدا داشتی خیلی جوانمردانه نبوده

بعد از این این تفکرات پاکسازی کننده میتونیم نفسی راحت تر بکشیم و دعاکنیم برای خودمون و دیگران که بیشتر تلاش کنیم تا مبادا دلی همنوع یا حتی حیوونی نشکنیم


نشکستن دل خدا فعلا پیشکش خیلی مهربون تر از این حرفهاست ...

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۰۷ تیر ۹۵ ، ۰۳:۴۱
پیمان

امروز میخواستم تاریخچه اینستاگرام بدست بیارم

از عجیب ترین راه ممکن که به ذهن هیچکس نمیرسه استفاده کردم

اتفاقا اصلا هم اصولی و دقیق نیست

گفتم برم پیج بهاره رهنما

اون نزدیک 2هزار و خورده ای عکس داره احتمالا باید خیلی قدیمی باشه

تاریخ اولین عکسی که گذاشته باید بهم کمک کنه

البته خیلی وقت که بهاره رهنما رو دنبال نمیکنم تو اینستا

چون بیش از حد دیگه فعال بود یک

و دو این که به خاطر دلیلی که فالوش کرده بودم جوابی اما برایم صادر نشد

کدوم جواب؟پیمان قاسم خانی

خب میخواستم پیمان قاسم خانی دنبال کنم دیدم خودش که فعال نیست..چه کسی بهتر از زنش

ولی زهی خیال باطل که تو اون دوهزار عکس نهایت 4 یا 5 تا عکس بیشتر از پیمان قاسم خانی نیست

حالا راجب این موضوع بیشتر صحبت میکنم

برگردیم به روند اصلی

رفتم تو پیج بهاره رهنما و با سرعت عکسهارو زیروروکردم که برسم به اولین عکس

که خب نسبت به قبلا دیدم یک عکس دبگه لطف کرده با پیمان قاسم خانی گذاشته

مفصل نگاهش کردم  و ادامه دادم

خداییش خیلی بود و سرعت لود اینترنت هم عجیب بالا(تابلو تیکست دیگه آره؟)

سرعت که بالا تازه هراز چندین عکسی بعضی عکسها نظرم جلب میکرد نگاهشون میکردم

خیلی اتفاقی پایین یکی از عکس ها چشمم خورد که دونفر مثل احمق ها دارن راجب طلاق بهاره رهنما و پیمان قاسم خانی بحث میکنن

به جای این که مث عاقلا به مسیرم ادامه بدم و برم دنبال هدفم

مث احمقها کنجکاو شدم و رفتم تو اینترنت سرچ کردم قضیه چیه

حالا کی(چه زمانی)؟

بعد اتمام شب قدر و بعد اذان صبح و وقت خواب

خدا خودش به این روزرهای عزیز مشترکا هم عقلی بهم عطاکنه هم به راه راست هدایتم کنه

خلاصه بعد گشت و گذار فراوون و احمق بازی فراون

تلویحا متوجه شدم طلاق گرفتن از هم

شاید احساس کنین دیگه تموم کردم این احمق بازیهارو و ادم شدم و گرفتم خوابیدم به سلامتی

نه نه نه هیچیوقت راجب من اینقدر خوشبین نباشین

تازه مث شاسکولا در درون خودم جلسه خاله زنکی برگزار کردم

با محوریت این موضوع که خداییش پیمان قاسم خانی نسبت به بهاره رهنما سرتره از هرلحاظ و باید جدا میشد زودتر..یعنی که چی این بهاره رهنما همش اینور اونوره هیچوقت پیش پیمان نیست...گفتن فعالیت اجتماعی دیگه نه در این حد...ماشالا از این همه عکس هم طفلک پیمان فقط تو 3 4تاش باهاشه ایشششش

در همین فکرها دیگه خواب اومد سمت من وگرنه من قضد نداشتم برم سمتش و جلسه ادامه پیدا میکرد همچنان

البته یک نکته ای هست

بخش اعظمی از این داستان به خاطر علاقه زایدالوصف من به شخصیت پیمان قاسم خانیه

وگرنه خداییش همیشه اینجوری نمیشم

ولی خب بحث افراد موردعلاقم میشه عنان از کف برمی نهم

و غیرمنطق را اعلی میدارم بر منطق خخخ

علاقه من به پیمان قاسم خانی شاید بیشتر از تشابه اسمامون به وجود اومد

همینجوری اولاش چون اسمامون شبیه هم بود دوستش داشتم

اما خب بعدا که فهمیدم چقدر نویسنده قابلیه و فوق العادست

شد الگوی نویسندگیم و حتی جذب شخصیتش شدم

سن پطرزبورگش که همونجور که دخترا(دخترای زمان قدیم بیشتر)واسه فیلمهای محمدرضا گلزار دلشون قنج میره منم عنان از کف داده نگاه میکنم اون هم چندین بار

و این علاقه متاسفانه مارا به کارهای احمقانه و خاله زنکی می کشاند متاسفانه

راستش بخواید اگه تو دنیای دیگه ای بودیم و همجنس بازی چیز عجیبی نبود

فکرمیکنم همونجور که بعضی دخترهای خنگ کشورم برای امثال امیرعلی نبویان و علی ضیا جون میدن

منم به مثابه بعضی پسرهای خنگ کشور جون میدادم واسش و برای رسیدن بهش تلاش ها میکردم

تا بهش برسم و باهاش باشم

بدبختی خوشتیپم هست همه فکر میکنن واسه ظاهرش عاشقش شدم خخخ

نمیدونن من در درونش چه گوهرها یافتم خخخ

ولی خب خدا ممنوع کرده و همچین علاقه ای درونمون کشته پس از نوشته هاش لذت میبرم دورادور پیگیر خبرهاش هستم

راستی اگه شما این سوال ناراحتتون نکنه و اگه تو تو دنیایی دیگه بودیم و حق برگزیدن همجنس برای خود داشتید..فکر میکردید چه کسی یا کسانیی رو با اشتیاق و علاقه انتخاب میکردید برای زندگی کردن با او ؟

پیشاپیش عذرمیخوام برای این سوال...اگه به شخصیتتون برمیخوره..امااگه جواب میدید با لبخند جواب بدید لطفا


پ.ن:اون بعضی دخترهای خنگ کشورم از قصد نوشتم..چون نقدی جدی دارم و در اینده ای دور یا نزدیک نقدم خواهم نوشت..این بار کاملا منطقی


۱۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۲ ۰۵ تیر ۹۵ ، ۱۲:۴۰
پیمان

از این تنگناهای زمانی استقبال میکنم

فردا به محض این که از سرکار اومدم باید راه بیوفتم

کجا؟

طبیعتا مشهد

واسه همین تایم نیست اون موقع پست بزارم

پس الان دم سحر واستون پست گذاشتم

معمولا وقتی میخوام برم مرخصی حالم دگرگون و نمیتونم خیلی چیزی بنویسم

چون از طرفی واقعا خسته میشم اینجاو میرم مشهد نفسی تازه کنم

هم وقت خیلی یار نیست

از حالم اگه بخواید بدونید

جریان همون خستگیست

لامصب انقدر اینجا انرژی مصرف میکنم و ذهنم درگیر

کل حسم تموم میشه

میرم اونجا شارژ حس میکنم برمیگردم

ولی میدونم خوبم

و همین خوبه

چون واقعا به استراحت روحی و جسمی و ذهنی نیاز دارم

بنده از  فردا به مدت دوهفته تا بعد عید فطر در مشهد به سر خواهم برد

و از مشهد این دوهفته رو اگه لپ تاب برادر و نت محترمش یاری کنه

در خدمتتون خواهم بود

میبینمتون

فعلا میگ میگ


پ.ن:با عرض عذرخواهی کامنت ها بعد رسیدنم به مشهد و استقرار و در آرامش ذهنی پاسخ خواهد داده شد..ممنون که هستید


۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۰۲ تیر ۹۵ ، ۰۳:۱۹
پیمان

میدونین همیشه دوست داشتم کسی عاشقم بشه

این از وقتی شروع شد که اولین بار از اولین دختری که جانانه دوستش داشتم  شنیدم

شما فقط در حد یک همکلاسی برای من عزیز هستید و نه بیشتر و من هیچ علاقه ای به شما ندارم

البته بعد سومین تلاش نافرجامم برای دادن پیشنهاد این حرف بهم زد

و خب شاید طبیعی باشه به وجود اومدن این عقده

از اون روز به بعد تلاشهای زیادی در دنیای مجازی کردم که بتونم دختری بیابم که عاشقم بشه

شدم مثل یک تیم فوتبال که بی گدار حمله میکنه و انگار گل عقب و  اگه گل نزنه حذف میشه

اما امان از دفاعش که  خالی شده و حواسش نیست

همونجور که مث روز روشنه

همونجور که تیم به جای جبران نتیجه مدام گل میخوره چون دفاعش خالیه و مدام ضدحمله میخوره

من هم رابطه های متعددی با دختران مجازی زیادی ایجاد کردم و خب جز شکست راه به جایی نبردم

منتها با یک فرق که من این بعد ۵ سال فهمیدم

البته میدونید که فهمیدن تا درک کردن و سپس عمل کردن باز دوره زمانی خاص خودش داره

اون فرق این بود

نه اون تیم با اون باخت حذف میشد چون اصلا بازیها حذفی نبود

لیگ بود تازه لیگش هرسال برگزار میشه خخخ

و نه دنیا واسه من به اتمام رسیده

پس چرا من این همه خودم به آب و آتیش زدم که با کسی رابطه برقرار کردم و عاشقم بشه

ولو این که مدام دوست و آشنا رو میدیدم که مدام در حال برقرار کردن رابطه هستن و  فلان دختر هم چه عجیب شیفته و عاشقشون میشد

و شاید همین باعث بیشتر برانگیخته شدن احساسم شد و بیشتر خودم به اب و اتیش میزدم

حیف که این تلاش فقط کوبیدن خود به در بسته ای که کلیدشم تو جیبته ولی متوجه نیستی

هیچ چیز نباید نه به زور و نه با گدایی بدست بیاد

کاری که من تو تموم اون رابطه ها میکردم

رابطه هایی که اگه دوطرفه هم میتونست باشه

با هیجان وانرژی غیرمنطقی من یک طرفه میشد

و همواره شاهد رفتن ها میشدم

نمیدونم شاید اگه این شکلی نبود به شکلهای دیگه باید من با این چرخه آشنا میشدم

ولی خب دوست داشتم شکلش جور دیگه ای باشه خخخ

 عاشق شدن واقعا چیزی نیست که بخوای توش زور و تمنا اعمال کنی

برای این که کسی عاشقت بشه نباید تلاش غیرمنطقی کنی

نباید تقلا کنی

باید خیلی معمولی باشی و عادی

خیلی راحت باید خودت باشی

یک چیزی که اتفاق می افته بلاخره

آروم و راحت

تنها در آرامش

هیچ خبری نیست

جریان فقط و فقط همون بهترین خود بودن

 هیچ عجله ای نباید کرد

...



پ.ن:همیشه بهم انتقاد شده که همیشه همه چی نباید گفت و این سادگی تو  حماقت نه سادگی..نمیدونم شایدم راست بگن ولی خب من چیزی مینویسم که حسم میگه  من میزارمش به حساب ساده بودن بدون هیچ دودوتا ۴ تا و سیاست پشتش..رسالت نوشتن به نظر من صداقت و چیزی که دقیقا داری بهش فکر میکنی..ارضا شدن تو نوشتن یعنی چیزی که داره از وجودت میاد و ....

۱۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۳۱ خرداد ۹۵ ، ۰۱:۱۹
پیمان

فکرکنم انسان باید این تفکر واسه خودش جا بندازه که هرچی بیشتر شرایط سخت میشه واسش

یعنی خدابیشتر داره نگاهش میکنه

اخه با ادم ضعیف و بچه که کسی کل کل نمیکنه

حال نمیده یعنی

پس اگه خدا مدام شرایط واست سخت تر میکنه یعنی  میخواد باهات کل کل کنه

یعنی از همنشینی باهات داره لذت میبره

هرچی سخت تر بشه یعنی نگاه بیشتر

و این وسط انسان باید استقبال کنه با دنیایی از حس خوب به روند مثبت وارش ادامه بده

یاد یک تیکه از فیلم شهرگناه رودریگویز افتادم

اونجایی که شخصیت تنومند و بی نهایت زشت داستان که هرچی ظاهرش زشت بود درونی زیبا داشت

و به صندلی الکتریکی وصلش کرده بودن تا ازش اعتراف بگیرن

بعد دستگاه بهش و شل کردن و با تمام قدرت ولتاژ بردن بالاشخصیت زشت یکم ساکت موند و بعد چندثانیه به حال اومد و مقدار زیادی خون از دهنش خارج شد گفت

فلان فلان شده ها همه قدرتش همین بود؟؟ خخخخ

و انسان هم باید همین دید داشته باشه حتی با تموم دردها و سختی ها

هرچی بیشتر سخت تر و دردار تر دوست داشتنی تر

حتی با این که اونی که باید باشه نیست

خیلی چیزا که بهشون نیاز داری کنارت باشن نیست و....

فقط تلاش میکنی و میری جلو و کم کم میبینی ضدصربه شدی

البته یک ضد ضربه با احساس

بزرگ و بزرگتر میشی و به جایی میرسی که به سختی ها لبخند میزنی

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۷ خرداد ۹۵ ، ۱۹:۱۸
پیمان

تا حالا دیدین کسی خداروشکر کنه که پولدار نیست؟

تا حالا دیدین کسی خداروشکرنه کنه که پدری مایه دار نداره و حتی امیدی هم به یک ارثی در اینده؟

خب حالا ببینین

من خداروشکر میکنم که از صفر صفر صفر شروع کردم...البته صاف و صادقش حز یک  چهل هزارتومن و یک یک میلیون که مامان از جمع کرده هاش بهم قرض داده

میدونین من خداروشکر میکنم که این فرصت دارم که بتونم به چالش بیوفتم

به در بسته فراوون بخورم

و هیچ تضمینی نداشته باشم که تو جامعه آحمدی نژاد زده و اقتصادی رو به فنا رفته مطمئن باشم یقینا اخرش به موفقیت مبرسم

خداروشکر میکنم که میتونم مدام فکر کنم و نقشه بچینم که برای رسیدن به هدفم چه گلی به سرم بگیرم

خداروشکر میکنم که پولی ندارم که دختری بخواد اماده کرده بیاد کنارم بشینه و به خودش افتخار کنه زن زندگیمه

خداروشکر میکنم فرصت این دارم که اگه قراره دختری وارد زندگیم بشه

کسی که از سختی میاد کنارم و  تنها دلیل بودن کنارم وجود من ..نه پول یا پدر و مادر یا حتی تنهایی

خداروشکر میکنم که توانایی ساختن این رویارو دارم حداقل

که بتونم تو رویام مشتم گره کنم در پس ساالها و جان دادن در راه هدف

که بتونم رویای لبخند زدن و حرف زدن و رایزنی های مختلف با دوستان پایه برای رسیدنی به هدفی مشترک

آره خداروشکر

من همین پیمان میخوام

و میدونم خوشحال خواهم بود از این که کاری میکنم که فکر میکنم خودمم

به دور از حسود و تنگ نظر و ظالم

بتونم بخندم و واسه اینده نقشه بکشم

خداروشکر میکنم که خدا هست و امید داده

خلاقیت داده و تازگی و

روح

خداروشکر میکنم که میتونم تو این راه برای هرکسی که همراهیم میکنه حس خوب بسازم و باهم لبخند  بزنیم و برای هرکسی که قابل ندونست کنارم باشه واسش ارزوی خوب کنم و بهتریین دعاها

من هرجوری باشه این مسیر ادامه میدم

چه بهم اعتماد بشه چه نشه

بلاخره مثل لیونل مسی یک سوراخی پیدا میکنم

و توپم گل میکنم

چون به قول شریعتی

اگر تنهای تنهای تنها شوم بازهم خدا هست

و این باور دارم که همیشه خدا دوستانی برات میفرسته

که بدون شهوت و طمع

بتونین با وجود درد از حس خوب حرف بزنین و نفسی راحت بوشیم که اره این ماییم

کسایی که روحشون پولداره نه جسمشون

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۴ خرداد ۹۵ ، ۱۶:۴۷
پیمان

واقعا خیلی کار میکنن این دوستانی که مرتب مطالبی مخصوص کانال مینویسن

یا این نویسندانی که تو چند کلمه یک داستان میگن و یک روایت رو تعریف می کنن

من که هروقت میام اینجوری بگم میبینم نخیر اصلا ارضا نمیشم

باید بیشتر بگم تا هم خودم ارضا بشم هم شنونده بفهمه چی گفتم

البته در هنری بودنش شکی نیست

من این استعداد ندارم

چون کلا تو محیطهای کوچیک استعدادی ندارم  نمیتونم کاری صورت بدم

نفسم میگیره

باورتون میشه با این که با نور چراغ خوابم نمیبره ولی حتی اگه از خستگی هم بمیرم و چراغ روشن باشه نمیتونم پتو رو بکشم رو سرم تا خوابم ببره

اصن یادم نمیاد تا حالا پتو یا ملافه رو کشیده باشم رو سرم و خوابم برده باشه

واااای یکی ازتمرین هایی که تو بچگی میکردم قبل خوابیدن

این بود که پتو رو بکشم رو سرم و تمرین تو قبر بودن میکردم

بعد تجسم میکردم که خب الان تو قبری ببین چیکار میکنی و چیجوری تحمل میکنی

خخخ تا تجسمش میکردم پتو رو میکشیدم کنار و بلند بلند نفس میکشیدم

فکرکنم خودآزار بودم....چون همش به این فکر میکردم و الان هم گاهی به این فکر میکنم که اگه بمیرم و توقبر زنده بشم چی میشه خخخ

چقدر مامانم با این سوالات کلافه میکردم که مامان میشه تو قبر زنده بشم..مامانم میگفت نه..میگفتم خب اگه شدم چی؟ باز میگفت امکان نداره چون قبل مرگ مطمئن میشن بعد میکنن تو خاک  بازمیگفتم اومدیم و اشتباه چک کردن و مامانم میگفت خیالت راحت پسرم نمیشه و این قضیه ادامه داشت خخخ

راستش خیلی وقتها هم بهش فکر میکنم و آخرشم فکر کنم همچین اتفاقی بیوفته

واسه همین از الان امتحان قطع شدن نفس میکنم خخخ

خلاصه که از محیط های تنگی که نمیتونم تحمل کنم همین زیر پتوخوابیدن

از دیگر محیط هایی که نشون دهنده این که تو محیط تنگ هیچ کاری از پیش رو برنمیدارم

زمین فوتبال

زمین اگه تنگ باشه بازی داغونم به نصف کاهش پیدا میکنه

چون اصالتا پاسورم و وقتی زمین تنگ باشه

خیلی جای کار ندارم و نمیتونم درست پاس بدم و البته بدوم و کفرم درمیاد و نمیتونم درست بازی کنم

تو گل کوچیک که خیلی اذیت میشم رسما

جالبه این فضای کوچیک تو همه جا واسم عذاب آوره

مث همین نوشتن که نمیتونم با چند خط و چند کلمه یک روایت جوری که ارضا بشم بگم

فکر هم نمیکنم بتونم روزی اگه فیلمساز بشم خیلی تو ساختن فیلم کوتاه استعدادی داشته باشم و زود بزنم تو کار فیلم بلند

البته تو همین کانال دارم قالب داشتن و محدود نوشتن و کوتاه نویسی تمرین می کنم

ولی سخته لامصب و دلم خیلی رضا نیست توش

البته شاید واسه این که من حیث المجموع عادت به قالب داشتن و مرز داشتن ندارم

و دوس دارم مرتب تو فضای باز باشم و فضاهای جدید تجربه کنم

ولی خب کلا از فضای کوچیک بیزارم

فضا باید و سیع باشه تا بشه نفس کشید و ورجه وورجه کرد

میدونم شاید اینم برگرده به همون بیش فعال بودنم

آدم دست و پاش بسته باشه نمیتونه دیگه

آخ تازه یادم اومد چقدر به نوچ بودن و چرب بودن دستو بالم حساسم

مثلا  سرسفره تا چرب شه دستم سریع میرم با اب میشورم و اصلا توانایی تحملش ندارم

یعنی واسه شکنجه دادن من کافیه دست و بالم چرب کنن

دیگه نیازی نیست کاری بکنن

خودم خودم میکشم خخخ

خیلی فراگیره لامصب این موضوع همینجوری پیش برم فلسفشم واستون میشکافم

دقیقا مث الان که نمیتونم این پست تموم کنم خخخ

و هی میخوام بنویسم

ولی خب چون میدونم بیشتر از حوصله ندارین

دیگه تموم میکنم

مگ میگ خخ

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۰ خرداد ۹۵ ، ۱۸:۵۶
پیمان

یکی اعتقاد داره یکی نداره..یکی از بدیهی ترین و قابل درک ترین اصول اولیه انسانی
چیزی که نمیشه واسش بجنگی

اقا شما چرا اعتقاد داری چرا نداری
اینم مث خیلی از چیزهای دیگه زندگی واسه انساها..حال کردنیه..یکی باهاش حال میکنه یکی باهاش حال نمیکنه
از نطر من بقیش مزخرف اقا مشکل دارم..نمیتونم...سخته..همش تلقین...توجیحی واسه خودمون که در نهایت بگیم آقا باهاش حال نمیکنیم..

بیایم خودمون گول نزنیم...
رمضان برای من خیلی بیشتر از اعتقادات مدهبیه و خیلی وقتها حتی توجیه منطقی مدهبی واسش ندارم..

راستش حتی به جنگ طرفین دعوا که اقا دلیل پزشکی میارم که خوبه و یکی دیگه اقا من دلیل پزشکی میارم که بده هم کار ندارم
من باهاش حال میکنم و همین مهمه..باهاش حال میکنم چون همیشه واسم فرصت یک نگاه جدید بوده..یک غالب متفاوت زندگی..یک بازبینی کلی..بدون توجه به توجیهای احمقانه طرفین موافق و مخالف
ای کاش با خودمون روراست بودیم و فکر میکردیم که باهاش حال میکنیم یا نه..بدون این که بخوایم فکر کنیم خدا تهدید کرده یا نه..

که اصلا ما خدای تهدید نداریم و نداشتیم..مگر برای استفاده سودجویان متظاهر مذهبی یا متعصبین بی مغز مدهبی
یکبار هم شده استعفرالله بیخیال دعوا برسر نثر صریح قرآن بشیم که خدا اینجا چی گفته و چی نگفته..چون هرکسی اونجور که میخواد ازش برداشت می کنه
بیایم یکم ساده تر نگاه کنیم
رمضان یک پیشنهاد سادست از سمت خدا
یکی اکسپت میکنه یکی رجکت
بیایم جبهه گرفتن ها رو تموم کنیم و خودمون باشیم
اگر میگیریم واقعا بگیریم و متعادل رفتار کنیم و به شوق خود روزه گرفتن بگیریمش و ارامش قلبیمون..که حداقل به خودمون نشون بدیم داریم حال میکنیم باهاش و هیچ اجباری احساس نمیکنیم توش و متعصبانه و احمقانه رفتار نکنیم باهاش
اگر نمیگیریم هم بیخیال توجیح خودمون و بقیه بشیم که کار درستی میکنیم که نمیگیریم و زمین به اسمون بیاریم که شماها سخت دراشتباهین و بویی از منطق نمیبرین به قول دکتر قمشه ای زمان زیادی صرف کردم تا متوجه شدم هرکسی با چیزی حال میکنه و دلخوشی ای داره و دلیلی نداره چون اون دلخوشی مدنظر مانیست و از نطر ما منطقی نیست و باب دلمون نیست اون دلخوشی بردیگران حرام کنیم
در هرصورت رمضانتون مبارک حتی برای اونهایی که بعضا روزه نمیگیرن ولی پای سفره افطار میشینن..

بخوایم نخوایم خدا این ماه دوس داره و زیاد روش مانور میده....
۸ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۱۷ خرداد ۹۵ ، ۱۹:۰۴
پیمان