در مسیرناکجا آباد

مینویسیم تا بدونیم هستیم...
در مسیرناکجا آباد

چه به بازی ادامه بدی،چه بازی ادامه ندی..جهان به بازی خودش ادامه میده،توقفی وجود نداره،پس فکر کنم بهتره سعی کنی بهترین بازیت بکنی و بهترین نمایشت به اجرا بزاری،به جای این که مدام وقتت به غرزدن و کثافت کاری تلف کنی.

بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

۳۴۳ مطلب توسط «پیمان» ثبت شده است

پست گذاشتنم میاد

ولی حس و حالش نه

از نظر جسمی خرابم

واسه همین احساسمم طفلک مریضه

رو همین حساب با این که سه یا چهار پست آماده ثبت دارم

ولی میخوام زمانی که اون شور و حس واقعی داشتم ثبتشون کنم

مث همیشه

اما خب گفتم  حالا که دلم واسه پست گذاشتن تنگ ولی جسم طفلک توانایی نداره فعلا

آهنگها و کلیپهایی که باهاشون حالم خوب میشه واستون بزارم

اولیش، راستی چندنکته

اگه تعصبات مذهبی دارین و میگین خاک عالم یقه دختره چرا باز شد و واییی  پسره چرا اندامش معلومه

نه تنها سراغ کلیپ نرین که سراغ آهنگها هم نرین

در حین دیدن  اهنگها سعی نکنین من تحلیل کنین و علایق انتخاب اهنگ و خواننده موردعلاقه و اینا... فقط  گوش بدین و روحیتون شاد کنین

چون واقعا بعضی وقتا درقید و بند سبک که راک باشه یا کلاسیک یا سنتی

نمیشه بود و مهم این شاد باشین و روحیتون شاد کنین و انرژی بگیرین و دیگران رو انرژی بدین

به خصوص این موقع ها که مریضم

این گفتم چون حساسم رو این که کسی فکرکنه من موسیقی  پاپ دوس دارم

عقدست فکر کنم :(

اینم اضافه کنم که امیدوارم فازتون به من بخوره چون این فازها نسبتا عمومین که واستون گذاشتم،ولی خب اگه خوشتون نیومد جز تاسف خوردن کار دیگه ای از دستم برنمیاد خخ


اولیش مال آرش کلیپ جدیدش به اسم با من سوت بزن

کلیپش یکجورایی تاریخچه زندگیش  از گذشته تا الان و سوا از اهنگ خیلی خوبش

خیلی کلیپ خوبی ساخته و پرشور و نشاط،به خصوص اونجا که تو یکی از کنسرتاش میگه من سه روز دیگه میخوام ازدواج کنم

خیلی حس خوبی بهم میده

خلاصه که خسیس بازی درنیارین و کلیپش با کیفیت عالی دانلود کنین و ببینین،همش 115 مگ

ولی اگه واقعا حجم کم ندارین و هر مشکل دیگه ای لینک دانلود آهنگ صوتیشم واستون میزارم

که حداقل اهنگ گوش بدین

این گذاشتم اول چون به صورت کاملا به روز من شاد میکنه و حس خوبی بهم میده

                دانلود کلیپش                                


دانلود آهنگش



 آهنگ قدیمی و بسیار نوستالژی   Video Killed The Radio Star

از گروه Buggles

 که دهه شصتی ها هم قاچاقی گوش دادنش و تو نوارهای وی اچ اس دیدنش

                                               دانلودش


اهنگ بعدی از استاد شهرام شب پره

تو انرژِی دادن فوق العادست این بشر،واسه همینم پیر نمیشه لامصب خخخ

مدتهاست تو فکرشم فول آلبومش گیر بیارم خخخ

                                                  دانلودش


و آخریشم اهنگ The Golden Ratio

از گروه ace of base

کلا عجیب دوسشون دارم

دانلودش


پ.ن1:عذرمیخوام اگه قبلا اهنگهارو اینجا گذاشته باشم و یادم نباشه 

پ.ن2: اینا فقط قطره هایی از دریای اهنگهای شادکنننده من بودن(آره دقیقا درست فهمیدین،فخر فروختم،یعنی خیلی گوش میدم و خیلی آهنگ دارم،اصن یه وضعی)
۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۴ ، ۲۲:۰۹
پیمان

با احتیاط بخوانید

شاید مقداری که نه خیلی درد در این نوشته باشد

اگر  میبینید حوصله ندارید اصلا نخوانید

یک چیزی نوشتم واسه خودم...نخوندید هم چیزی ازدست نمی دهید


واقعیتی تلخ که هست

این که من اینجا واقعی ترم تا دنیای واقعی

درعین حال ترسی هم ندارم اگه شما تو دنیای واقعی من ببینید

فکر می کنم خیلی از ما اینجوری باشیم

و این فکر می کنم خیلی تلخ باید باشه

مثلا مادر من روحشم فکر نمی کنم تا این حد خبردار باشه که می نویسم

چه برسه به این که بدونه چقدر تو ساختن فیلمو نوشتن فیلمنامه و نمایشنامه جدیم

و حتی سابقه کاکردن تئاتر و بزودی خوانشش تو کارنامه دارم

فقط از اونجایی که میبینه چقدر میرم سینما و تئاتر و اینا میدونه عاقه دارم به هنر

در این حد فکر می کنم نه بیشتر

این اصلا ارادی نبوده ها

من ازسال 84 که استارتم با نوشتن دلنوشته های شعرگون شروع کردم

توخفا شروع کردم

شاید واسه کم روییی یا نداشتن اعتماد به نفس یا نبودن بسترلازم

و زمانی هم که خواستم بگم

شخصیت من همون شخصیت خام و ساده  می شناختن

پس در بهترین حالت جدی گرفته نمیشدم

و در بدترین حالت مسخره می شدم

البته به این فاجعه ای هم نیستا خخخ

نه که درواقع تو دنیای واقعیم مجازی باشم

نه

خب خیی از روحیاتم و تفکراتم  و علاقیاتم میدونن طبیعتا که ما خودواقعیم

ولی اینقدر که شماها از تفکرات من و روحیات من و علاقیاتم باخبرید

خیلی از آدمهای واقعی زندگیم باخبر نیستن

بازهم نمیخوام این برداشت کنین که من تو دنیای واقعی خودواقعیم نیستم

هستم،ولی همش نیستم

به قول اداره آب

هستم ولی کم هستم خخخخ

اینجا تقریبا همشم بدون یک خط اضافه

البته امیدوارم پستی در تعریف خودم از من سراغ نداشته باشین که ضایع شم خخخ

ولی خب اینجا واقعی ترین حالت زندگیمم

هرچند باورش برانون سخته

و خیلیاتون به دنیای مجازی در هیچ صورت اعتماد و باور ندارید

ولی وقتی این درد داشته باشید

که دوس داشته باشید همه خودتون با صدای بلند فریاد بزنید

شاید سخت گیر ترین هم یکم نرم بشه

الان که دارم فکر می کنم

شاید رامین نویسنده وبلاگ همه زندگی یک نمایش

واقعی ترین حالت من رو دیده باشه

چون هم دنیای مجازی من خونده و دیده و هم دنیای واقعیم کاملا باهام در تعامل بوده

راستی شاید چون اینجا رویاهام جدی تر بیان میشه

شده واقعی ترین حالتم

و البته راحت ترین مکان خودم بودن من

شاید یک روز اگه رویاهام به وقوع بپیوندونم

و اگه مغرور نشم

بتونم فریاد زدن خودم تموم کنم

و واقعی ترین خودم زندگی کنم

۹ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۴ ، ۲۱:۵۶
پیمان

ترجیح میدم تنها راه برم

تا این که با کسی راه برم که هیچ حرف مشترکی و علاقه مشترکی باهاش ندارم

الان که نوشتمش احساس میکنم خیلی یدیهیه

احساس میکنم خیلی عمومیه

احساس میکنم کسی نباشه که بهش اعتقاد نداشته باشه

حتی احساس میکنم  یک ادم بزرگ گفته باشه

اگه نگفته باشه که دم خودم گرم به نام خودم میزنمش خخخ

ولی جدا از این حرفها حتی اگه بدیهی و تکراری باشه هم دلم نمیاد ادامه ندم

چون حال کردم راجبش بنویسم ذهنیاتم

میدونین حرفم خیلی کلیه پس جنسیتی نکنین حرفام چه واسه زن بازن چه مرد با مرد چه مرد با زن فرق نمیکنه

به نظرم ادم عذاب میکشه تو این حالتها

درحالت عادی مگر دلیلی مجازی وجود داشته باشه یعنی مثلا مرد با مرد سواستفاده مالی و موقعیتی و غیره مرد بازنم طبییعتا شهوت و ظاهرگرایی یابازهم مالی و موقعیتی و غیره حتی

ولی از اونجا که روح ها کلیت امور انسان رو دردست دارن بعد یک مدت واقعا به قول ارتشیا به مرحله نکش میرسن و جدایی رخ میده

نمیدونم واسه شما هم اتفاق افتاده ولی واسه من یک نفس تنگی به وجود میاره

خیلیا میگن بعضی ها روابط عمومیشون بالاست میتونن از هردری حرف بزنن و بلاخره از سریال خرم سلطان و چرا رامبد جوان از سحر دولت شاهی طلاق گرفت و این مزخرفات بلاخره حرف مشترکی به وجود بیارن

ولی اقا من نه روابط عمومیم بالاست نه همچین هنری دارم و نه میخوام داشته باشم

چون ترجیح میدم تو زمینه هایی که بهشون علاقه دارم خیلی حرف برای گفتن داشته باشم تا از هرزمینه ای حرفی

نمیدونم شاید غلط باشه ولی واقعا نمیتونم حداقل واسه یک مدت طولانی باکسی که حرف مشترک و روحیات مشترک ندارم درارتباط باشم

شاید جدا از تعصب و طرف گیری واقعامشکل من باشه

و ادم باید باهمه بلاخره از چیزی حرف بزنه و هنر باشه

ولی خب نمیدونم چرا هنر نچسبیه واسه همینم هست که شاید ادم محبوبی نیستم

درکل شاید اما مهم این که من با مدل خودم حال میکنم و فکرمیکنم حال کردن با مدل خود یکی از نیازهای اساسی روحی باشه
۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۴ ، ۱۵:۳۴
پیمان

شاید اصلا تو نقاشی

که دراین جامعه ماشینی سیاه و سفید

تنها اثررنگیش منم

شایدکوک کننده سازی اصلا

سازها همه بدصدا و بدکوک

ساز من لامصب چه خوش کوک

تو شاید یک خروس قندی ساده

همه با پرستیژ و بزرگ شده

منم اما همان کودک ساده سابق، سیری ناپذیرازخروس قندی

شاید علتی برای معلول

همه بلاتکلیف وکله ها شبیه علامت سوال

من اما همان پسرک با نیش بازکه انگاراصلا خودم علتم برای معلول

دوپینگ هم میتوانی باشی راستی

آخر همه خموده و خسته

اما بایک لحظه امدنت در یاد فی البداهه حرکات موزون به سراغم می اید

نمیدونم دقیقا چگونه تفسیرت کنم آخر

اما

خلاصه که ای سراپا نازنین

همه چسبیده اند  به زمین انگار

بایادت اما گویی پرنده ای درآسمانم

 

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۴ ، ۲۳:۴۴
پیمان

پیرزنی را دیدم امروز خواب رفته در کنار بساط

پیرزن نه معتاد بود

نه حتی مریض

ترب ها

ماهی ها

و خرماها اما همه شاهد

شاهد رشادت و غیرت پیرزن

حتی با چشمانی بسته

بسته از گلایه های زندگی

بسته از فشار زندگی

پشت چشمان بسته پیرزن شاید

حسهایی بس خوب نهفته بود

حاصل سالها ناامید نشدن و تلاش

چه کسی میداند

....

با تموم این ها اما

پیرزن خواب بود

پیرزن خسته بود

پیرزن مادر بود....


۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۴ ، ۲۳:۰۶
پیمان

گلویم راسفت گرفته ام در دست

چه چیز را میخواهم ثابت کنم نمی دانم

حتی یک سلول در بدنم مطلع نیست

علت این خودآزاری چیست

چرا باید درغم دنیا فرورفت

آخر خودت نبودن هم حدی دارد

جنگ داخلی آخر دیگر چرا

خسته ام،می دانم،می دانم

لعنتی آخر علت خستگی ام خودمم

چرا اینقدر در خودم لولیده ام

این را نمی دانم

آه خدایا،درد دارم،درد دارم

آغوشت را دور میبینم برای گریه خدا

علت این چرخه تکرار غم بار ساخته از دست خود برای خود را نمی دانم

چرا رها نمی شوم

چرا عاشق نمی شوم

چرا این شورش های لعنتی سرکوب نمی شوند

خودم از جان خودم چه می خاهد

چرا گلویم را رها نمی کند

چرا نمیگزارد نفس بکشم

چرا هم حال خودم را بد می کند هم اطرافیانم

چرا اینقدر بد می شود گاهی خیلی ،خودم

چرا هم دلم تنگ شده و هم بیزار شده ام از خودم

من چه کرده ام با خودم

نمی دانم

نمی دانم....

 

 

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ دی ۹۴ ، ۲۳:۲۱
پیمان

چه کسی گفته است انسان آزاد است؟

اعتراضم هردم بر این جمله

انسان در بند است،دربند روزمرگی خویش

روزمرگی را به او درزندگی او داده است خدا

انسان در ذات اش روزمرگی دارد

چرا که بهایی گران دارد آزادی

ازادی هدف آفرینش است

چه بابهایی گران چه با مسیری پردردناک.....

                                                                                              

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۴ ، ۲۲:۰۹
پیمان

باز آهنگی سر دلتنگیهایم را باز کرد

در سراسر این پست که در پایین میبینید

باز یک آهنگ در حال اجرا بود

آهنگی به اسم دریا از رستاک حلاج

 اگه دوست داشتید هم حس شوید با من

آهنگ رو دانلود کنید و بعد لطف کنید و شروع به خواندن


دانلود



بی جونم

کم رمق

خسته؟شاید باشم،فکرکنم

ولی غمگین.؛نه نیستم

به اندازه کافی غم داشتی

تا بخوام با نوشتم بیشتر دلت بگیرم

خسته و شادم  پندار

مطمئن باش خوبم

چون یادت حتی با نبودن های غیبت گونت

سرشار از ویتامین حس خوب است

اشکهایم رانگاه نکن

غم نیست

عادت دل رویاییست اشک ریختن

عادت دل دیوانه شاید

تعجب نکن در نوشته هایم اندازه خدا بالا رفته ای

نترس به کفر گفتن نرسیده ام

حداقل هنوز

همانطور که فاصله ام تا لقب عاشق زیاد است هنوز

تو کجا و من کجا نازنین

دل سادست دیگر رویایی است و جوگیر

اما ببین چقدر خوبی

 و با معرفت

دل بی چیز هم  رویای داشتنت را دارد

حتی دلی با این همه خستگی

درمصاف جنگ روزگار

دلی خسته که خسته است واقعا

اما باور کن

یاد تو برآورنده نیاز حس خوب این روزهای من است...
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۴ ، ۲۲:۴۳
پیمان

و باز، بازگشت

این مرخصی سه هفته ای هم تمام شد

و دوباره باید به جایی برگردم که نقش خواب زمستانی دارد برای خرگوش

این بار هم برمی گردم ، اما  امیدوارتر

شاید چون زمینه کارکردن در مشهد را مساعدت تر دیدم

شاید به خاطر پشتیبانی بیش از پیش خانواده به بازگشت

شاید برای این که دوستم گفت امیدوارم یک روز بیاد که دیگه برنگردی

شاید برای این که دیروز گذاشتی نه یک بار دوبار گذاشتی ضریحت را لمس کنم

شاید برای این که مصمم که برگردم


جالب است که در دونوع باید از فعل بازگشت استفاده کنیم

یک بازگشت حال

و یک بازگشت آینده

یک بازگشت نوعی اجبار

یک بازگشت سراسر شاد

واقعا که واژه ها هم احساسات را درک می کنند


میگ میگ تا فردا
۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۴ ، ۰۹:۲۷
پیمان

سلام

هرکاری کردم نتونستم اینجوری شروع نکنم

حتی در جهت حمایت از صنعت سینما هم نرین فیلم شاهزاده روم رو ببینید

یا بهتر بگم:

در جهت حمایت از صنعت سینما انیمیشن شاهزاده روم رو نبینید

اگه انیمیشن هایی مثل آپ،ریو،رنگو،من نفرت انگیز،توی استوری،من خرابکار و................ دیدین نرین این فیلم ببینید

فیلمی که  فقط می خواست یک حرف بزنه که در حد تیزر 15 دقیقه ای می شد تمومش کرد

نه فیلمنامه داشت،نه هدف داشت،نه ساختار داشت و نه حتی داستان

کل فیلم چی بود؟

مادر حضرت مهدی نوه پادشاه روم به اسم ملیکا که بعدا تغییر میده اسمش به نرگس خاتون که اتفاقا از همون جوانی هم بسیار مذهبی و پاکدامن هستن ایشون،بعد چیجوری  میاد میره بغداد و میره خونه امام هادی و بعد با امام حسن عسکری ازدواج میکنه بچه دار میشه

بچشم میشه حضرت مهدی

همین،تموم شد فیلم

یعنی اینا واقعاانیمیشن خارجی ندیدن؟

زورم میاد که 12 تومن دادم به این فاجعه هنری..البته 6 تومنش مال دوستم بود که نیومد ولی بلیطش خریده بودم..که همون بهتر نیومد اونم اعصابش خورد می شد

و چیز جالبی که بود

من خودم از محتوای فیلم اصلا خبر نداشتم،همینجوری رفتم ببینمش

بعد که داخل شدم دیدم اکثرا مردهای ریش دار و ته ریش دار و زن های چادرین

برخلاف فیلمهای دیگه

شصتم خبردار شد باید منتظر یک فیلم مذهبی باشیم

ولی هیچوقت فکر نمیکردم به این افتضاحی

بابا من خودم درسته آدم مذهبی نیستم ولی حالا اعتقادات خودم که دارم

با این کارا شان اون بزرگ میارین پایین

نکنین آقا..نکنین...برین تو خونه کنار مامانتون سبزی پاک کنین ولی این کاراتون نکنین

ببخشید پست با عصبانیت شروع کردم در حالی که اصل کاری مونده

آقا من امروز فهمیدم چرا خانوم ها نباید برن ورزشگاه

امروز بنده به همراه رفیق سابق دانشگاهیمون برای اولین بر

رفتم ورزشگاه برای دیدن فوتبال

ورزشگاه کجا؟ثامن

بازی کجا؟پرسپولیس و پدیده

طرفدار کی بودم؟درسته تیم شهرمون بود ولی خب من از وقتی یادم میاد پرسپولیسی بودم

زمانی که حتی نمیدونستم تهرانیه یا تهران کجاست اصن

خلاصه ما همونجور که تو گزارشهای نود دیده بودیم از قبل بازی و وسط بازی و حین بازی و بعد بازی

ورزشگاه رو نیز همانگونه دیدیم که در تلویزیون دیدیم

جمعیت منتظر برای باز شدن در ورزشگاه

صف بلیط

انتظار همون جمعیت برای بازشدن درب ورودی به سکوها

بازشدن درب و گشتن همه جای اون جمعیت از سوی پلیس

نشستن روس سکوها و همجوارشدن با جمعیت برای دوسه ساعت

و فحش

این قسمت دیگه تو تلویزیون حداقل به این واضحی ندیده بودم که اینم از نزدیک دیدم

همین قسمت که پست رو حساب مانور دادنش شروع کردم

یکی از راست ترین جمله هایی که تو عمرم میتونم بگم اینه:

نشستم فحش بود،بلند شدمم فحش بود

فحش به بازیکن حریف،فحش به هوادار حریف،فحش به مربی حریف،فحش به داور،فحش به بازیکن خودی،فحش به هوادار خودی،فحش به مربی خودی،فحش به عموامل اجرایی بازی،فحش به پلیس ، من و فحش یه دفعه ای

یعنی هنوز پرنده پر نمی زد توزمین فحش خودنمایی کرد،تا برانکو اومد و بعدش مربی بدنساز و بازیکنا واسه گرم کردن و اومدن واسه شروع بازی و مراسم سرود و قرآن خوندن و شروع بازی و وسط دونیمه و نیمه دوم و ادامه بازی و تا پایان،فحش همراه بود

جایی بود انگار که شما آزادانه بدترین فحش هارو میدادیدو واسه کسی جای تعجب نداشت و باید تابلوی فحش آزاد رو نصب می کردند رسما

درواقع با فحش خوشون خالی می کردن انگار و دردهاشون و گرفتاریهاشون و ظلمهای جامعه رو تسکین میدادن

با ادب و بی ادب و با سواد و بی سواد و دکتر و مهندس و هنرمند نمی شناخت

اینجوری بهتون بگم من خودمم یک دفعه به خودم میومدم میدیدم دارم چیزی شبیه به اون فحشهارو میدم البته خداییش نه به اون فجاعت،ولی خب

حالا نه این که من خیلی با ادب و نزاکت و این حرفها باشم،نه ،من به خصوص عصبانی بشم  و تو جمع دوستای صمیمی باشم بددهنم

ولی اینجادیگه انقدر  تنوع فحش ها و خلاقیت تو طرح فحش ها زیاد بود که من دیگه تصمیم گرفتم هم سو بشم با تصمیم آخوندهای محترم حتی اگه تصمیمشون از روی تعصب باشه

واقعا بانوان نباید حضور پیدا کنند در ورزشگاه

البته این نسل جدید بانوان هم همچین عفت کلام درستی ندارند نسبت به قبل ها و اون حیا و نجابت بانوان گذشته

 خیلی ادبیاتشون متاسفانه افتضاح شده

ولی بازهم نمیرسن به پای این ادبیات

دلیلشم این که تعارف که نداریم

بیشترین تعداد تماشاگران از قشر طبقه پایین جامعه و خب ادبیات خاص خودشونن دیگه

به هرحال اگه فحش هارو حذف کنیم تجربه خیلی خوبی بود

جالب بود،یک عمر فوتبال از تلویزیون دیدم،حالا واسه اولین باز از کنار زمین داشتم نگاه می کردم

و خوب هم تموم شد هرچند با تساوی

ولی خب همین که پرسپولیس بازی باخته رو مساوی کرد واسه هوادارا با اون عصبانیت که به زمین و زمان فحش میدادن

نقش برد داشت

مقدار زیادی عکس و فیلم گرفتم و حتی صحنه گل دوم پرسپولیس هم شکار کردم با فیلم

ولی خب چون گوشی فعلا مشکل داره و وصل نمیشه به کامپیوتر مجبور شدم پست خشک و خالی روانه میدان کنم

حتی گیریم با کیفیت بد دوربین گوشی

۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۴ ، ۲۲:۵۳
پیمان