من و هواپیما یهویی
داستانی شبیه داستانهای آقوی همساده(شخصیتی در سریال کلاه قرمزی) منتها این بار کاملا وقعی
آقا ما یکبار میخواستیم برای اولین بار سوار هواپیما بشیم تا برای خودمون تاریخساز بشیم و اتفاقی تاریخی در زندگی خویش ثبت کنیم
رو این حساب بعد گرفتنبلیطی چارتر و چیلیک چیلیک عکس گرفتنهای مدام از
بدو ورود به فرودگاه تا خود ورود به هواپیما و سلفی آخر با خود هواپیما
برای ثبت ایناتفاق تاریخی و آره منم سوار هواپیما میشمو اینا،سوار
هواپیما شدیم
مشغول خرکیف بودن و البته خر ذوق بودن از وجنات و سکنات
داخل هواپیما بودیم و انطباقش با چیزهایی که تو فیلمها فقط دیده بودیم و
البته محو تماشای مهماندارهای به غایت برازنده و برحق و به قول خارجیا
اِکسلنت
که یهو(چشمتونروز بد نبینه) باد گرفت بارون شد برف اومد یخبندون شد
موتور هواپیماها یخ زد
شیشه خلبان هواپیماها شکست
باند فرودگاه کلا داغون شد
و......
طوری که فرودگاه مشهد واسه سه روز کلا خوابید و یک پروازم بلند نشد هیچ
رییس فرودگاه مشهد برکنار شد هیچ
بدبخت وزیر راه و شهرسازی هم استیضاح شد
یعنی اولین سفرهواپیمایی من انجام که نشد هیچ
کل پروازها کنسل شد
یعنی طوری ضایع شدم که خود ضایع فکرنمیکرد روزی اینقدر کاربرد معنایی داشته باشه
یعنی له شدم هااا لهههه خخخخخ
ب خاطر اونم ک شده.. دیگه نرو سمت فرودگاه و این حرفا! :))
+
ایشالا بهار تجربش میکنی..
نزدیک عید ک شونصدبرابر میشه قیمتا! وگرنه دعا میکردم همین پرواز برگشت به ولایت رو با طیاره برگردی..
الان دارم دلداریت میدما! :)))