در مسیرناکجا آباد

مینویسیم تا بدونیم هستیم...
در مسیرناکجا آباد

چه به بازی ادامه بدی،چه بازی ادامه ندی..جهان به بازی خودش ادامه میده،توقفی وجود نداره،پس فکر کنم بهتره سعی کنی بهترین بازیت بکنی و بهترین نمایشت به اجرا بزاری،به جای این که مدام وقتت به غرزدن و کثافت کاری تلف کنی.

بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان
دوشنبه پنجم تیر ۱۳۹۱ . 23:30داشته های دیروز تو

نداشته های امروز تو

کارهای غرورانگیز دیروز تو

فهمیدن اشتباهات امروز تو

بی اهمیت بودن تمام شده های گذشته

ارزشمند شدنهای نداشته های اروز

تو گند میزنی مرتب و هیچ نمیفهمی

به دار می آویزی درد نمی فهمی

کنون تنها شده ای و حسرت دیروز

که گذشت امروز و فردا هیچ نمی دانی....


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ تیر ۹۱ ، ۱۹:۳۰
پیمان
شنبه بیست و هفتم خرداد ۱۳۹۱ . 13:51مگه میشه پینک فلوید گوش داد و آزاد نشد


مگه میشه رادیوهد گوش داد و به معنا پی نبرد


مگه میشه slipknot گوش داد و با بغض فریاد نزد



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۹۱ ، ۱۹:۳۰
پیمان
سه شنبه بیست و سوم خرداد ۱۳۹۱ . 1:41ویران شده مسیر اصلی

حس خیانت تمام وجودم را فراگرفته

...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۱ ، ۱۹:۳۰
پیمان
شنبه بیستم خرداد ۱۳۹۱ . 20:8چه اهمیت دارد نزد کوته فکران منفور بودن

مگر نه آن است دوری جستن از پلشتی

پلشتی مگر چیزی جز ظاهر و تظاهر به درون؟

آری تنفری ترجیح داده شده به کوته فکران

خستگی که در جان خواهد ماند

اما فقط جان

نه روح و یا نه حتی در ذهن زیبا....


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۱ ، ۱۹:۳۰
پیمان
دوشنبه پانزدهم خرداد ۱۳۹۱ . 2:6این بود خیال تو

توهم زود فراموش شده من

من همان وهمم

مرده بر دیوار تقدیر

خدایم رنگ و رخم رو جلا داده

هرچند که من همچنان یک وهمم

تنها دادرسم اما خدا...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۱ ، ۱۹:۳۰
پیمان
یکشنبه چهاردهم خرداد ۱۳۹۱ . 1:49
به نام پدر...

شاید دست پرسخاوت پدر انتظار بوسه ای از لب من رو نداشته باشه

ولی بیشک قلبش ثانیه به ثانیه انتظار کاشتن بذر مهری از طرف من رو میکشه

همون قلب که با غرور برای لحظه لحظه نفس کشیدنم میتپه

به نام پدر

و قصه ای که مدتهاست آغاز شده....


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۱ ، ۱۹:۳۰
پیمان
یکشنبه هفتم خرداد ۱۳۹۱ . 16:37سفره ای پهن شده

این بار نه اما همه دورش به وفور

سفره ای بس خالی

سفره ای بس پرنور

معرفت همه روشنایی آن....


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۱ ، ۱۹:۳۰
پیمان
شنبه شانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۱ . 22:24ای کاش خیال باشه واقعیتمان

هرچه بوده

هرچه گذشته

من دیگر طاقت واقعیت تلخ را ندارم

تا کی آرمان در پوشش وهم

ضایع شود

تا کی خوبی بر بدی غلبه کند

تا کی اشکها عامل دل خوش کننده

احساس یخ زده

منطق زورگویی را شروع کرده

از دلتنگی یار

می خواهیم فراموش کنیم

شاید فرار

اما خود میدانیم هرچه بیشتر پیش می رویم

در سیاهی تفکرات سودجویانه خود فرو می رویم

به خود ما آیییم

تلخی سراسر وجودمان را فراگرفته

نمیخواهیم باورکنیم

اما...

به پوچی رسیده ایم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۹:۳۰
پیمان
پنجشنبه چهاردهم اردیبهشت ۱۳۹۱ . 0:23نگاههای سرد دوستان

برخورد سردشون

گرفتن دلت

نماز صبحت جدیدا داره زیاد قضا میشه

جدیدا یعنی چند سال

آیینه دیگه انگیزه مثبتی واست نداره

دل بستی به دختری که تنها آهنهای زندگیت واسش مهم

اشکهایت در نطفه خفه میشوند

امید,افسوس,حسرت,شکستن

واژهای همیشه به مانند قطار

در نفس زندگی تو

ایده الهایت فرسایشگر نفس,باطن,زیبایی

احساس تعقیب شدن توسط پوچی

گذر لذتها و خوشگذرونیها

شاید یک روز به خود آیی

اما نه

فراموشی فراموشی فراموشی

نگاه حسرت آلود خدا

و اشکهایی که همچنان در نطفه خفه میشوند.





۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۹:۳۰
پیمان
دوشنبه یازدهم اردیبهشت ۱۳۹۱ . 22:57
اگر با من نبودش او میلی

چرا ظرف مرا بشکست لیلی

((حافظ))

هرچی بزرگتر میشی میبینی این فقط یه شعر بازگوکننده عشق زمینی نیست

گاهی وقتا خدا با سنگ میزنه سرت میشکونه

و شک میکنی چرا من؟

اینجا فاصله

کفر و ایمان.....
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۹:۳۰
پیمان