در مسیرناکجا آباد

مینویسیم تا بدونیم هستیم...
در مسیرناکجا آباد

چه به بازی ادامه بدی،چه بازی ادامه ندی..جهان به بازی خودش ادامه میده،توقفی وجود نداره،پس فکر کنم بهتره سعی کنی بهترین بازیت بکنی و بهترین نمایشت به اجرا بزاری،به جای این که مدام وقتت به غرزدن و کثافت کاری تلف کنی.

بایگانی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
نویسندگان

پیشواز سفر و مقداری خرت و پرت

چهارشنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۲، ۰۸:۳۱ ب.ظ
پنجشنبه دوازدهم دی ۱۳۹۲ . 19:45آدم تو زندگی چیزهایی میبینه که فقط باید سکوت کنه،چون نه کاری از دستش بر میاد نه اصن یه وضعی،یاد داستان حضرت موسی(ع) و حضرت خضر(ع) افتادم تو قران، حضرت خضر میگه موسی جان عزیزم شما صبر کن،هرچی دیدی حرف نزن پسر گلم و....کلا داستان جالب و پرمغزیست،انشالله که هممون بتونیم درک کنیم واقعا این داستان هارو و نمیدونم ...((خیلی با خضوع)این تسبیح ما کو؟....)

میگ میگ : حالا شما خودش ناراحت نکن حج آقا

پینکی: اااا وسط ضبطیم..کی به این دیالوگ داد؟..اصلا این اینجا چیکار میکنه،بگیرش،بگیرش

میگ میگ : ویژژژژژژژژژژژ

پیمان: والا پینکی جان همه ما دراین جهان دیالوگ های های خاص خودمون را داریم،چیکارش داری این حیوونکی رو،حالا یک چیزی گفت دیگر

پینکی:حالا تو چیه فاز حاج آقا برداشتی،جمع کن بساطتت ضبط دیر شد،می گیریم 1 2  3 اکشن

پیمان: (همگی دس دس)حالاچرا مست من دروازه...وای وای مجید مست نه دستم درازه ... چرا این غذا دور میش.....

پینکی: :l

اهم..اهم...بعله حالا تا اینجا چی بود خدمتتون عرض می کنم..اصن بزارین راحتتون کنم..هیچ ربطی نداشت به ادامه پست،صرفا بخشی کوچک از درگیریهای همیشگی درونی اینجانب بود که البته خیلی هم طبیعیه مگه شماها ندارین؟ ایششش...حدمتتون عارض شوم که دیروز ما  بلاخره از خویش کلاس در کردیم و خیلی تیسان فیسان دو عدد بلیط رفت و برگشت به تهران را تهیه نمودیم،اون هم از این خارجیگینی بازیا(به سبک خارجیا :دی) و بلیط را به صورت اینترنتی تهیه نمودیم و قلنج قله های تکنولوژی را به شکل یک دست تو کمر شکاندیم که طبق قانون های جدید کشتی گویا 5 امتیاز داشت این حرکت و بنده هم اکنون 5 امتیاز جلو افتادم.

بعله.. یک بلیط گرفتم برای پس فردا شنبه 14 دی ساعت 19:55 و بلیط برگشتش رو برای یکشنبه یعنی فرداش 15 دی ساعت 22 شب گرفتم.قطار رفت که قیمت بسیار مناسب 16 تومن را به دنبال داشت نوع اتوبوسی  درجه 2 می باشد که هرچند احتمال پاره شدن بعضی نواحی خیلی معرض خواهد بود اما در این بی پولی چاره ای نیست،و قطار برگشت هم قیمت 23500 تومان را به دنبال داشت که خب یک قطار 6 تخته است که از سرمان هم زیاد است،میگیریم میکپیم فقط :دی البته این دفعه دیگه اشتباه فراوون دفعه های قبل نمی کنم و حتما یک کتاب با خود خواهم برد چون همچین سفرهایی فقط فاز کتاب و آهنگ گوش دادن می باشد

اما خب نکته قابل توجه اینجاست که بنده ایشالا 8 شب حرکت میکنم و ایشالا 8 صبح میرسم تهران،خیلی لخه(به قول مشهدیا یواش یواش) هم که تا ایستگاه مترو شوش پیاده برم میشه 8:45 و بعد خیلی با حوصله سوار مترو بشم و  منتظر خلوتهاش البته با حساب سررفتن حوصله باشم،دیگه  10 میرسم  ایستگاه گلبرگ که تا برسم اونجای استخدامی و همچنان لخه میشه 10:45 صبح،کارم چیه؟فقط باید یک فرم تحویل بدم و تمام.

بعله از ساعت 11 بنده بیکارم تا ساعت 10 شب،حالا خوبه خلاقیت به خرج دادم به جای این که شنبه برم تهران،یکشنبه میرم که بتونم برم تئاتر شهر یک نمایش تئاتر هم بزنم به بدن،ولی خب اینم بگیم 3 ساعت با حساب رفت و آمدش و البته لخه بازی خاص خودش، 8 ساعت دیگش چه خاکی به سرم بگیرم اونم تو این شهر درندشت؟

بعله حالا دوستان تهرانی،شما که میگین شهرتون گندست،شما که میگین شهرتون همه چیز داره،شما که شهرتون پایتخت و اتفاقا داره تغییر هم میکنهایشالا که البته نظر خاصی ندارم چون بنده جغرافیدان که نیستم دیگه ولی خب در این که خیلی شلوغ تهران شکی نیست.

حالا بعله همین شما دوستان تهرانی ترجیحا در صورت داشتن پیشنهاد،خوشحال می شم پیشنهاداتتون پذیرا باشم که بنده این مدت مدید بیکاری رو جز نشستن در سالن راه آهن و در دوار نگاه کردن چیکار میتونم بکنم؟ضمن این که اگه پیشنهاد دارین لطفا خیلی همراه باخرج نباشه،چرا که دیگه با وضع مالی آشنا هستین.خیلی هم پیشاپیش متشکرم

در آخرباید اضافه کنم که هم اکنون  این قسمت رندوم jet Audio  آهنگ مجنون معین پخش کرد و باعث شد ما آخرش الان بنویسیم چرا که بعدا یادمون می رفت هرچند که شما بازهم آخرش آخر میخونین :دی طبق آمار 95 درصد دخترهای سرزمین اسلامیمون اهل رقص می باشند و دیگه در حد قر منطقشونه،ولی  اگه شانس ماست که همسر محترم ما از همون 5 درصد که اهل رقص نمی باشند خواهد بود که در هنگام پخش آهنگ این گونه :l مارا مشاهد می کند من میدونم دیگه من میدوووونم(به شیوه گالیور) ولی خب من میدونم هم این ابروی سمت چپم و شو نه هام بیکار نخواهند نشست (با تموم این که خیلی بهشون میدون نمیدم جز وقتی خودم تنهام) اگر چوب باشد طرف را به حرکت در می آوریم،در نامیدی بسی امید است،پیمان و نامیدی؟ خخخخخخخ

در ضمن،میگ میگ

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۰/۱۱
پیمان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">