محرم برای من
پنجشنبه, ۳۰ مهر ۱۳۹۴، ۰۸:۳۱ ب.ظ
جمعه یکم آبان ۱۳۹۴ . 22:21خیلی وقت است محرم ها برایم می آیند و می روند
و من نه سینه ای و نه عزاداری و نه اشکی
یعنی نه اعتقاد به این کارها
تکلیفمم راستش خیلی مشخص نیست با خودم
جز پیگیری راه و تفکر واقعی
به هرحال محرم برای من مدتهاست در این آهنگ خلاصه میشه
آهنگی با اندوه نهان و بغضی فروخورده
آهنگی از استاد کریم خوانی
ای کاش با ضیافت خیریه مواجه بودیم
وقتی چارچوبش هموجود داره
چرا به جای این که بپرسیم
شام هم میدن؟
بپرسیم شام هم برای خیریه میدن؟
و به جای سیر کردن شکم خسته از عزاداری
شکم یک آدم خسته از مشکلات زندگی سیر می کردیم
تک به تک...اینجوری نه ظرف یکبار مصرفی در خیابون ها ریخته می شد
نه قامت رفتگری کج
و نه نگاه تعجب آلود و حسرت بار کودک فقیر خیابونی
که واقعا همه اینها مث من سرگرسنه به بالین می زارند
ک این گونه حرص می زنند برای یک شام ساده عزاداری؟
۹۴/۰۷/۳۰